۱- مورد کارکرد به دو بخش محتوای متنی و نمودار (Use Case Diagram) تبدیل میشود.
۲- بخش محتوای متنی Use Case خیلی خیلی مهمتر از «نمودار مورد کارکرد» است.
۳- استاندارد چندان سفت و سختی برای بخش محتوای متنی Use Case وجود ندارد.
۴- بخش محتوای متنی «مورد کارکرد» هر چه کوتاهتر و گویاتر باشد بهتر است.
۵- روابط مختلفی بین موارد کارکرد وجود دارد ولی توصیه شده به جز Include از هیچ کدام آنها استفاده نشود. Include یعنی یک «مورد کارکرد» در یکی از مراحل سناریوی خودش یک «مورد کارکرد» دیگر را مورد استفاده قرار میدهد.
۶- «موارد کارکرد» را میتوان خیلی نزدیک به سیستم یا خیلی نزدیک به فهم کاربر یا در یک حالت بینابین نوشت. این سه حالت به ترتیب به اسامی Fish Level و Kite Level و Sea Level معروفند. توصیه شده «موارد کارکرد» بیشتر به صورت Sea Level نوشته شود.
۷- ممکن است نوشتن «مورد کارکرد» ما را به یاد «رابط کاربری-UI» بیندازد ولی این صحیح نیست چون طراحی UI بعد از تکمیل «موارد کارکرد» شروع میشود. علاوه بر این «مورد کارکرد» قصد و غرض Actor را نشان میدهد نه مراحلی را که طی میکند.
۸- هر «مورد کارکردی» معمولا شامل یک سناریوی موفق و یکی دو سناریوی ناموفق است.
۹- معمولا در هر «مورد کارکردی» یکی دو تا «گام» را به تشریح «پیش شرط» یا «حالت استثنا و خطای» سناریوها اختصاص میدهند.
۱۰- به عنوان نکته تکمیلی به عکس زیر که از کتاب UML Distilled مارتین فولر برداشته شده دقت کنید. این عکس یک «مورد کارکرد» نمونه را نمایش میدهد.
۲- بخش محتوای متنی Use Case خیلی خیلی مهمتر از «نمودار مورد کارکرد» است.
۳- استاندارد چندان سفت و سختی برای بخش محتوای متنی Use Case وجود ندارد.
۴- بخش محتوای متنی «مورد کارکرد» هر چه کوتاهتر و گویاتر باشد بهتر است.
۵- روابط مختلفی بین موارد کارکرد وجود دارد ولی توصیه شده به جز Include از هیچ کدام آنها استفاده نشود. Include یعنی یک «مورد کارکرد» در یکی از مراحل سناریوی خودش یک «مورد کارکرد» دیگر را مورد استفاده قرار میدهد.
۶- «موارد کارکرد» را میتوان خیلی نزدیک به سیستم یا خیلی نزدیک به فهم کاربر یا در یک حالت بینابین نوشت. این سه حالت به ترتیب به اسامی Fish Level و Kite Level و Sea Level معروفند. توصیه شده «موارد کارکرد» بیشتر به صورت Sea Level نوشته شود.
۷- ممکن است نوشتن «مورد کارکرد» ما را به یاد «رابط کاربری-UI» بیندازد ولی این صحیح نیست چون طراحی UI بعد از تکمیل «موارد کارکرد» شروع میشود. علاوه بر این «مورد کارکرد» قصد و غرض Actor را نشان میدهد نه مراحلی را که طی میکند.
۸- هر «مورد کارکردی» معمولا شامل یک سناریوی موفق و یکی دو سناریوی ناموفق است.
۹- معمولا در هر «مورد کارکردی» یکی دو تا «گام» را به تشریح «پیش شرط» یا «حالت استثنا و خطای» سناریوها اختصاص میدهند.
۱۰- به عنوان نکته تکمیلی به عکس زیر که از کتاب UML Distilled مارتین فولر برداشته شده دقت کنید. این عکس یک «مورد کارکرد» نمونه را نمایش میدهد.

منبع: فصل ۹ کتاب UML Distilled مارتین فولر

دیدگاهها
martin fowler khodaaaast
آره واقعا!
salam mamnoon
mofid bod mamnon