کد بزنیم یا ماشین ثبت نام کنیم؟

دفعه قبلی که دلار سه برابر شد، یعنی زمانی از حدود هزار تومان به سه هزار تومان رسید، سکه هم همزمان رشد قیمتی خیلی بالایی پیدا کرد. آن زمان برای پایین آوردن قیمت سکه، در بانک ملی به ازای هر کارت ملی پنج سکه می دادند. ملت هم از سه و چهار صبح و بعضی ها هم از شب قبل جلوی شعب بانک پتو می انداختند و صبح که می شد سکه ها را می گرفتند و با فروش آنها چیزی حدود یک ماه حقوق یک برنامه نویس، یا یک کمی بیشتر از آن را به جیب می زدند و می رفتند. آن موقع محل کار من ونک بود و هر روز صبح با خطی های انقلاب ونک به سر کار می رفتم. ایستگاه خطی های ونک درست جلوی بانک ملی ابتدای کارگر شمالی بود. هر دفعه که سوار می شدم می دیدم که مردم شب قبل را در پیاده رو سر کرده بودند و منتظر بودند تا بانک باز بشود.
در آن دوره زمانی کار کردن توجیه درآمدی خودش را از دست داده بود. توی صف بانک بودن درآمد خیلی بیشتری از کد نویسی داشت. این را خودم می دانستم، دوستانم هم در شرکت می دانستند. من و خیلی های دیگر هر روز، خودمان را در معرض دو راهی کد نویسی و کسب درآمد به آن شیوه می دیدیم. این موضوع مال سال 1390 بود.
این دو راهی دردناک را چند سال قبل تر در سال 1385 نیز تجربه کرده بودم. زمانی که قیمت آپارتمان در مهر شهر کرج از متری 200 تومان شروع شد و در کمتر از یک سال به چیزی حدود متری 600 تا 800 تومان رسید. آن زمان در اوج کاری یک پروژه وسیع شبه ERP بودیم برای یک موسسه آموزشی. کل تیم از هشت صبح مشغول کار بودیم تا هشت شب. حتی در یک مورد هم شب را در شرکت گذراندیم. آن دوره هم سود خرید یک آپارتمان هشتاد متری در کرج تفاوت زیادی با درآمد چند ماه آدم های شبیه به من از کار توسعه نرم افزار بود. آن زمان هم معلوم نبود که باید متمرکز باشیم روی کد یا روی افزایش قیمت ملک.
سراسر سال 1397 هم این اتفاق افتاد. آنهایی که سه ماه کار کردند و درآمد آن سه ماه را دلار خریدند به اندازه همان هایی کسب درآمد کردند که دلار نخریدند ولی تمام دوازده ماه سال را کار کردند. آنهایی هم که به جای به روز رسانی خودشان با روندهای روز، ماشین خردیدند و فروختند همین طور شدند.
الان که ابتدای 1398 هستیم، هنوز هم این تصمیم کبری روی سر آدم فشار می آورد. که آیا به Unit Test و Code Quality فکر کند یا این که حواسش را بدهد به ثبت نام های ایران خودرو و سایپا و با خرید یک ماشین، تازه آن هم با قیمت حاشیه بازار، به اندازه چند ماه حقوق، پول در بیاورد.
واقعا کدام کار عقلانی است؟ کار با کیفیت و بی خیال شدن دلار و طلا؟ یا تلاش برای حفظ پس انداز به قیمت آب بستن به کد؟

Comments

    1. Post
      Author
    1. Post
      Author
  1. ابراهیم

    سلام
    به عنوان فردی که کدنویسی را انتخاب کردم میگویم شاید زندگی سخت بگذره اما خوش میگذره.
    لذت. لذت
    کم نیستن افرادی که هر روی غذاهای گرون می‌خورند اما هرگز همانند فردی که در سال یکبار کباب میخورد نمی توانند لذت ببرند.
    شاید نتونم خوب منتقل کنم اما شما این صحبت را از کسی داشته باشید که در خانه پدری همه چیز داشت اما هدفی نداشت ولی الآن نمی تواند با این هزینه ها آنچنان پس اندازی داشته باشد ولی هر روزش برای فردای بهتر تلاش میکند و قدر تک تک داشته هایش را میداند

    1. Post
      Author
      افشار محبی

      متاسفانه در بعضی موارد، که روز به روز هم درصد آنها بیشتر می شود، انتخاب بین زندگی لاکچری و زندگی معمولی نیست. بلکه انتخاب بین ماندن در این شغل و ادامه به مستاجری است یا عوض کردن دیدگاه مالی و حفظ یک زندگی معمولی است. خداییش چند نفر می شناسید که از راه کد نویسی زندگی لاکچری داشته باشند؟

  2. علیرضا طهوری

    هر چقدر هم بگید علایق مهمه و فقط لذت ببر من میگم لذتی که بین گرگها برنده بشی خیلی بیشتره. کدتو بزن ولی فکرتو بده به پول تا جیبتو نزدن.

    1. Post
      Author
      افشار محبی

      مسئله فقط این نیست که بین گرگ ها برنده بشی. متاسفانه یک جور خرابی شده که باید مواظب باشی از نون خوردن نیفتی. کم نیستند دوستانی که به خاطر بزرگ شدن شکاف درآمد و هزینه، مجبور شدند کار برنامه نویسی را به کل کنار بگذارند.

  3. R

    سلام برادر . مرسی از پست خوبت .
    بنظرم اونی موفق شد که پیش بینی بهتری کرد . اینکه این وضعیت در آینده چطور خواهد بود . من خودم مسائل مالی رو برای خودم حل کردم . یعنی میدونم بین این دو که شما میگید کدام رو انتخاب کنم .
    اما جان من یه پست هم بزن در مورد کسانی که افسردگی روزمره کدنویسی دارند و اونا چکار کنند؟
    🙂 مرسی موفق باشی

    1. Post
      Author
      افشار محبی

      یک کامنت گذاشتی و کلی سوال ایجاد کردی. چطوری مسائل مالی را برای خودت حل کردی؟ به چه جمع بندی رسیدی؟ تصمیم گیری ات برای این مورد خاص چیه؟

      منظورت از افسردگی روزمره کد نویسی چیه؟ یعنی کارهات هر روز مثل دیروزه و هیچ هیجانی نداره؟ اگه آره، یک هدف مرتبط و جالب برای خودت تعریف کن و سعی کن توی زمان معین به اون برسی. مطمئن باش هم توی روحیه ات تاثیر مثبت داره و هم برای کار برنامه نویسی روزمره ات مفید خواهد بود.
      مثلا بگو توی stackoverflow توی دو ماه آینده 10000 افزایش امتیاز می خواهم داشته باشم. یا این که توی فلان پروژه کد باز کامیت پذیرفته شده داشته باشم.

  4. R

    مرسی از جواب سریعت .
    الان فکر کنم خودتم همین کار رو انجام دادی (یعنی کلی سوال در یک کامنت) :).
    سوالاتت خیلی جواب ش طولانیه. اما خلاصه میگم:

    – چطوری مسائل مالی را برای خودت حل کردی؟
    وقتی فکرت حول محور مسائل مالی نیست . مجموعا زیادم بهش فکر نخواهی کرد . من همیشه خواستم امروزم بگذره . فردا اندیشی از نوع مالی نداشتم تا حالا . البته من به خدا اعتقاد دارم . تا حالا ندیدم کسی لنگ مسئله مالی روزانه اش باشه.

    – به چه جمع بندی رسیدی؟ اینکه خدا وجود داره یک سری کارها مال تو هست یک سری کارها ماله خدا . نمیخواد خودتو به این در و اون در بزنی .

    – تصمیم گیری ات برای این مورد خاص چیه؟ مورد خاص شما رو تو کامنت اولی نوشتم . اون کسی که بهتر بتونه پیش بینی آینده رو انجام بده . اینکه طلا و ارز واسش بهتره یا ماشین یا اینکه علوم دانش و کار و نون بازو .

    – منظورت از افسردگی روزمره کد نویسی چیه؟ والا واضحه چی بگم بیشتر از این؟؟

    ببینید من هر موقع این مطلب رو با کسی در میون گذاشتم ، همه راهکار شما رو میدن . ببین صحبت سره اینه من کلا دارم با ذات کار برنامه نویسی به مشکل میخورم . اینکه هدفی تعیین کنم و انجام بدم تو این حوزه دیگه جذابیتی نداره (البته بماند هر چی فکر میکنم کلا در زندگیم جذابیتی وجود نداره . نمیدونم چرا زنده ام . احساس میکنم فقط صبح رو به شب میرسونم) . بخاطر همین مشخص کردن اینجور اهداف کارایی برام نداره . بیشترین کاری که الان فکر میکنم باید انجام بدم اینه مثل یه دیوانه فقط راه برم و راه برم و برم … همینطوری برم . نمیدونم فقط دوست دارم راه برم .

    1. Post
      Author
      افشار محبی

      راجع به مسائل مالی فقط موضوع شخصی نیست که آدم سعی کنه یک راهی برای آرامش درون خودش پیدا کنه. وقتی که شما مسئولیت زندگی همسر و فرزند را بر عهده دارید، وقتی که باید به پدر و مادر بازنشسته خودتان کمک کنید، وقتی که مدیر یک شرکت نرم افزاری هستید و مسئول استمرار کسب و کار و امرار معاش کارمندان تان هستید، و وقتی که مسئولیت های بزرگتری دارید مجبور هستید و وظیفه دارید که از جیب همه افراد حفاظت کرده و مانع آسیب دیدنشان در این نوسانات اقتصادی باشید. ولی خوب، به هر حال، نظر شما را در دنیای شخصی خیلی خیلی زیاد قبول دارم که انسان نباید خیلی بترسد یا هول شود. بالاخره خدایی هم هست و…

    2. Post
      Author
      افشار محبی

      و راجع به افسردگی روزمره کد نویسی،
      شغل برنامه نویسی چون از نوع کارهای غیر روتین و کم تکرار است نیاز به این داره که بهش علاقه داشته باشید. واقعا اگر با دنیای برنامه نویسی وجه اشتراک ندارید، موندن توی اون کار سختی است. اگر می گفتید که برنامه نویسی را دوست دارید ولی حس می کنید توی اون گم شدید، اون وقت می شد راه حل داد. به هر حال همان طور که گفتید موضوع یک خستگی کلی باشد و ربطی به شغل نداشته باشد. در این صورت کمی استراحت می تونه کمک کننده باشه.

  5. پرهام

    با وضعیت اقتصادی امروز ایران و بسیاری جاهای دیگه جهان، چند شغله بودن یا کسب درآمد از راه‌های مختلف طبیعی و خوبه. اما اینکه کسی شغلی که در اون تخصص داره رو بذاره کنار و نوعی دلالی پیشه کنه بحث دیگه ای است. این حالت دوم طبیعی نیست و احتمالا امکانپذیر هم نیست که هر کسی که از تخصصش درآمد خوبی نداره مشغول این مدل کارها بشه. لابه‌لای صدها ساعت کار در طول سال میشه چند ساعت هم در صف ایستاد و یا معامله‌ای کرد!

    1. Post
      Author
      افشار محبی

      در حالی که به رتبه پنجم تورم در دنیا رسیده ایم و هر آن امکان تبدیل شدنمون به ونزوئلا هست، و در حالی که در طول یک سال قیمت هر چیزی از صد تا چند صد درصد افزایش پیدا کرده، خود به خود مقدار زیادی از انرژی و تمرکزمون برای حفاظت از پس انداز، دارایی و فرصت های آینده صرف خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *