چرا اوت سورس پا نمی گیرد؟

outsourcing

یک زمانی ارزان قیمت ترین برنامه نویس های دنیا ساعتی ۴ دلار حقوق می گرفتند. الان برنامه نویس های خودمان با حساب دلار ۳۰ تومانی و حقوق مثلا ۶ تومنی حدود ساعتی یک دلار دستمزد می گیرند. این موضوع خیلی ناراحت کننده است ولی یک معنی به خصوص هم دارد. آن هم این که آوت سورس و انجام پروژه خارجی الان هم برای ما خیلی به صرفه است و هم برای مشتری خارجی. اما چرا با این مزیت تجاری که از قبل هم تا حدودی برقرار بوده، آوت سورس در ایران، آنچنان که باید پا نگرفته؟
مشکل تحریم، انزوای جهانی و جابجایی پول را که داریم و مشخص هستند. اما از مهم ترین مشکلات دیگر می توان به اینها اشاره کرد.
برند ایرانی در صنعت نرم افزار ناشناخته است. کسی ما را به عنوان تولید کننده نرم افزار نمی شناسد. تصورات بعضی آدم درباره ایران آنقدر پایین است که تا همین چند سال پیش فکر می کردند اینترنت عمومی نداریم و هر جایی کامپیوتر پیدا نمی شود. البته اولی را مدیون محدودیت سرعت ۱۲۸ کیلو بیتی و دومی را مدیون شباهت با کشورهای کمونیستی مثل کلمبیا هستیم.
متقابلا بازار جهانی هم برای توسعه دهندگان ایرانی ناشناخته است. ما هم خیلی خوب نمی دانیم معیارهای آنها چیست و چه چیزی برایشان مهم است. چطوری باید قرارداد بنویسیم و چطوری باید کار تحویل دهیم. چطوری ارتباط برقرار کنیم و چطوری اعلام رضایت یا اعلام شکایت کنیم.
ظاهرا نفتی بودن اقتصاد ما برای مشتریان بین المللی یک نکته منفی است. در حدی که شرکت های بین المللی علاقه زیادی به کار با کشورهای نفتی ندارند. دلیلش را نمی دانم. شاید چون کشورهای نفتی از دیدگاه آنها فرهنگ کاری پایینی دارند. شاید هم فکر می کنند کشورهای نفتی نیاز به این طور پول ها ندارند پس خیلی هم با انگیزه نیستند. این بی علاقگی خارجی ها به اقتصادهای نفتی را از دوستانم شنیده ام.
نمی دانم میانگین کشورهای دیگر چقدر انگلیسی بلد هستند. ولی تا آنجا که می دانم وضعیت زبان انگلیسی نیروی کار ایرانی و حتی برنامه نویس ها در حد خیلی بالایی نیست. این موضوع به خصوص وقتی که در کنار تفاوت فرهنگی قرار می گیرد باعث می شود مشکلات ارتباطی زیادی به وجود بیاید.
نکته جالبی که شاید چندان به آن توجه نشود این است که یک برنامه نویس نوعی ایرانی، اگر توانایی کار با یک مشتری خارجی را داشته باشد ترجیح می دهد کارهای مهاجرتی اش را انجام داده و به همان کشور برود. به عبارت دیگر، اشخاص ترجیح می دهند که از ایران بروند و همانجا کار کنند تا این که ایران بمانند و با همان مشتری کار کنند. مشکل این است که کمتر کسی علاقه به ماندن دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *