دیروز سهشنبه 4 اردیبهشت 1397 کتابخانه فرهنگسری سرو واقع در پارک ساعی (تهران) بودم برای مطالعه. سالن مطالعه به علت نزدیکی به فصل امتحانات و کنکور مملو از جمعیت بود. در بخش مردان حداقل 120 نفر گرم مطالعه بودند. ساعت حدود 5 ب.ظ. بود که بوی مواد ضد عفونی کننده و سفید کننده همه جا را گرفت. سه نفر توی راه پله مشغول دستمال کشیدن دیوارها و راه پلهها بودند. تنها واکنش جمعیت این بود که درب ورودی طبقه را ببندند تا بوی مذکور کمتر اذیت کند.
اما چند دقیقه بعد یکی از مسئولین کتابخانه وارد شد و از همه افراد خواست که سالن را به مدت 20 دقیقه ترک کنند. چون گروه نظافت چی میخواستند آنجا را هم تمیز کنند. اعتراض کردم که چرا چنین وقت نامناسبی را برای نظافت انتخاب کردهاند. مگر نمیشد این کار را صبح زود یا آخر شب انجام داد؟ یا روز جمعه انجام داد؟ یا این حداقل اعلام قبلی کنند که فلان روز نظافت داریم کسی مراجعه نکند؟ جواب دادند که یک نفر به 137 زنگ زده و گفته اینجا موش دارد!
سالن را ترک کردم و مجدداً به یکی دیگر از مسئولین اعتراض کردم. این دوست عزیزمون جواب داد که بازدید داریم. به همین خاطر همین الان باید تمیز کاری شود. گفت یک ساعت بیشتر طول نمیکشد. همین که یک دود بگیری، تمام میشود. دقت کردید؟ اون گفت به جای مطالعه برو سیگار بکش!
اولین باری نیست که از این کتابخانه و بقیه کتابخانهها چنین بیبرنامگیهایی میبینم. قبلاً یک بار دیگر به همین کتابخانه مراجعه کردم و گفتند تعطیل است چون برنامه داریم. یکی تعطیلی بدون اعلام قبلی. دو سال پیش توی یک کتابخانه دیگر نشسته بودم که یک دفعهای خانم کتابدار گفتند که ده دقیقه تعطیل است و باید بروم. چون قرار است همه از اینجا بروند و دعای عرفه بخوانند.
واقعاً قرار است با این تعداد بسیار محدود کتابخانه و سالن مطالعه، با این همه بیبرنامگی و این کیفیت پایین به کجا برسیم؟
.
.
.
این دو مطلب هم مربوط به کتابخانه و فرهنگسرای سرو و تجربههای قبلی من از آن هستند:
Comments
Pingback: تجربه استفاده از کتابخانه سرو به عنوان فضای کار اشتراکی - وبلاگ افشار محبی
Pingback: پیدا کردن محل کار عمومی: کتابخانه فرهنگسرای سرو - وبلاگ افشار محبی
به نظر من کتابخانه عمومی جای خوبی برای مطالعه نیست … به خاطر تجربیاتم از این محیطها …
در بعضی موارد یکی دوست داره اصلا خونه مطالعه نکنه و کتابخانه مطالعه کردن رو میپسنده اما من این محیطها رو کمتر دوست داشتنی و پسندیدنی دیدم …
یکی از موردها هم اینه که خب شهرهای شلوغی مثل تهران … محیطهای خانگی بسیار پر سر و صدا و تنگ و دلگیری دارن … و تقریبا راهی نیست جز کتابخانه … خب … ترجیح میدم از تهران یه کم دور بشم
واقعا جای تاسف داره جدا از این که آدمهای خوب و جاهای خوبی هم وجود دارن …
Author
محمد رضا واقعاً درست گفتی. توی شهری مثل تهران که غرق در آپارتمان های قوطی کبریتی است، پیدا کردن فضای تمرکز و مطالعه اصلاً کار سادهای نیست. خونه ها کوچیکتر و پر سر و صدا تر از اون هستند که بشه توشون تمرکز داشت.
چاره ای نیست جز اتکا به فضاهای عمومی که اون هم وضعیتش همین هست که می بینیم.
البته بعید میدونم توی شهرهای دیگه اوضاع بهتر باشه. سرانه فضای مطالعه در کل ایران پایینه نه فقط در تهران.
انقد حالم بد میشه از این کاراشون.