‫‫‫‫داستان بی‌سوادی ما – ۴: Visual Studio Debugging

یکی از جاهایی که کار می‌کردم دو تا Solution خیلی بزرگ داشتیم. اولی که ۶۴ تا پروژه‌ی ویژوال استودیو بود که همگی تبدیل به dll می‌شدند و دومی که یک پروژه‌ی وب حجیم بود با چیزی بالای ۶۰۰ صفحه aspx. بعضی وقت‌ها که ایرادی پیش می‌آمد مجبور می‌شدم Solution اول را روی کامپیوتر خودم Build کنم، dllهایش را به Solution دوم اضافه کنم، Solution دوم را در حالت Debug بالا بیاورم، آن صفحه‌ای را که مشکل را داشت را باز کنم، روی آن خطی که dllهای Solution اول را صدا می‌زد Break Point بگذارم و هر وقت که اجرای برنامه به آن خط می‌رسید آنقدر F11 می‌زدم و از کلاس‌ها و متودهای مختلف رد می‌شدم تا به آنجایی که تازه می‌خواستم وجود یا عدم وجود ایراد را بررسی کنم برسم. این پروسه خودش در بهترین حالت ۲۰ دقیقه طول می‌کشید تازه بعضی وقت‌ها علت خطا را پیدا کرده و درست می‌کردم و می‌خواستم دوباره آن را امتحان کنم، این خودش یعنی ۲۰ دقیقه‌ی دیگر. حالا خودتان حساب کنید بعضی روزها که می‌افتادیم روی دنده‌ی Debug، چقدر باید وقتمان تلف می‌شد.

چند بار سعی کرده بودم این پروسه را با فراخوانی dllها در یک برنامه‌ی ویندوزی آزمایشی، حذف موقتی بعضی صفحات کم استفاده‌ی Solution دوم، استفاده از Unit Test، استفاده از logging و… کوتاه‌تر و بهینه‌تر کنم اما چندان موفق نبودم. چون به هر صورت بعضی چیزها را فقط در خود پروژه‌ی وب می‌توانستم Debug کنم. متاسفانه این بعضی چیزها خیلی کم تعداد نبودند و همیشه روی اعصاب من و بقیه راه می‌رفتند تا آنجا که بعضی وقت‌ها درخواست‌های Debug یک بخش را کلاً بی‌خیال شده و آن بخش را مجدداً بازنویسی می‌کردم یا این که ایرادهایی را که می‌دانستم قطعاً وجود دارند را مدام پشت گوش می‌انداختم چون واقعاً اعصاب و وقت دیباگ همچون پروژه‌ی حجیمی را نداشتم.

البته تا اینجای کار فقط یک حالت مشکل را شنیدید. حالت دیگر آن وقتی است که امکان استفاده از Break Point را ندارید و اصلاً نمی‌توانید Debug کنید. مثل وقتی که یک عملیاتی از قبیل Data Binding یا به روز رسانی اطلاعات از طریق کدهای Markup یا Declarative صفحات aspx انجام می‌شود.

این مشکلات چند سال است که گریبان‌گیر من است و من دیگر وجود آن را قبول کرده بودم تا این چند وقت پیش با یک ور رفتن کوچولو با StackOverflow فهمیدم که چقدر تا حالا وقتم بیهوده تلف می‌شده است. چون می‌توانستم به راحتی آب خوردن از گزینه Attach to Process ویژوال استودیو برای این کار استفاده کنم بدون آن که این همه وقتم تلف شود.

روش کار بدین صورت است که اول آن Solution وبی را باز می‌کنید و بدون حالت Debug به اجرا در می‌آورید. بعد Solution حاوی dllها را باز کرده و مطمئن شوید که به غیر از فایل‌های dll، فایل‌های pdb را هم دارید. البته اگر ندارید نگران نباشید. این فایل‌ها با یک بار Build به طور خودکار ساخته می‌شوند. قدم بعدی انتخاب گزینه‌ی Attach to Process از منوی Debug ویژوال استودیویی است که Solution حاوی dllها در آن باز است. حالا از فهرست پیش رو، process مربوط به ASP.NET Web Development Server را که معمولاً اسمش با WebDev شروع می‌شود را انتخاب نمایید. در این لحظه ویژوال استودیو خود به خود به حالت Debug می‌رود. شما می‌توانید هر جا که خواستید Break Point بگذارید. اگر به آن صفحه‌ای که نهایتاً آن کد را اجرا می‌کند بروید، می‌بینید که ویژوال استودیوی حاوی dll در محل Break Point انتخابی شما آماده دریافت F10 و F11 است. به همین سادگی! این کار حتی در مورد کدهایی هم که به طور مستقیم از markup صدا زده می‌شوند نیز قابل انجام است.

به عنوان سورپریز این قضیه را داشته باشید که می‌توانید عین همین کار را بدون اجرا کردن پروژه‌ی وبی از طریق ویژوال استودیوی اول هم انجام دهید البته به شرطی که همان پروژه را در IIS کامپیوترتان داشته باشید. روش کار به این صورت است که در بخش Attach to Process به جای Web Development Server از process مربوط به IIS که اسمش در ویندوز دو هزار و هشت w3wp است استفاده کنید.

سورپریز دومی هم وجود دارد. می‌توانید به جای استفاده از IIS کامپیوتر خودتان از IIS دیگر کامپیوترها هم استفاده کنید. یعنی می‌توانید از طریق ویژوال استودیوی کامپیوتر خودتان Web Applicationهایی که در IIS یک کامپیوتر دیگر نصب هستند را Debug کنید. اسم این کار Remote Debugging است.

Comments

  1. مهدی موسوی

    واقعا با این بی سوادیت !!! و راه حلهاشون حال می کنم.
    حداقل استفاده اش برای من اینه که می تونم از تجربت استفاده کاملا عملی داشته باشم.
    موفق باشی

  2. ناشناس

    جالبه، تقریبا یکی دو ماه پیش یکی از بچه ها همین سوال رو ازم داشت. یادم نیست از کجا به این نتیجه رسیدم ولی همین راهو جلو پاش گذاشتم.

  3. محمد صاحب

    با تشکر از شما بابت اين پست
    دقيقا از همين روش براي ديباگ کردن ويندوز سرويس استفاده ميکردم
    خيلي پيش مياد که موارد و کارهايي که براي ما ساده و روتينه رو ديگران ازش خبر ندارن
    مثلا يکي از اساتيدم که جز تاپ هاي ايرانه ميگفتن من تا همين چند سال پيش نميدونستم پسورد تو اسکيوال 2000 حساس به کوچيکي و بزرگي نيست
    البته اين مشکل فقط مختص ما نيست
    I´m working with SqlServer 2000 from 4 or 5 years now and I never think that the pass were case insensitive, really funny.
    اينجا
    http://secretgeek.net/sql2k_2k5.asp
    در آخر بنظر من دليل اين مشکل کم بودن مطالعات روزانه اينترنتي ماست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *