این موضوع را از زاویه دیگری نیز میتوان بررسی کرد. یک برنامهنویس نوعی در طول یک سال کار ممکن است به کار با فناوریها و ابزارهای مختلف، متنوع و کم ربطی گماشته شود. این مسئله حتی اگر خارج از تواناییها و علایق اولیه برنامهنویس نباشد باز هم باعث میشود برنامهنویس نتواند روی موضوع خاصی تمرکز کند و مدام از این شاخه به اون شاخه بپرد. عدم تمرکز کاری باعث خستگی و بیانگیزگی افراد شده و بعضاً ممکن است رزومه آنها را به دلیل تنوع بیش از حد خراب کند.
شرکتها معمولاً میخواهند کارهایشان تنها به یک روش خاص انجام شود. بیشتر وقتها هم از تغییر گریزان هستند. همین دو مشکل به تنهایی میتواند باعث کاهش خلاقیت ذهنی افراد برنامهنویس شود.
اعتراف میکنم عوض کردن مداوم شرکت، مشکلات کاهش تمرکز و خلاقیت را افزایش میدهد. ولی هم آنهایی که ثابتتر هستند هم به نوعی با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و هم این که برای خیلی از افراد بنا به دلایل خیلی زیادی امکان کار ثابت و چند ساله در یک شرکت واحد فراهم نیست.
Comments
برای من هم این مسئله رخ داد و خیلی به هم ضربه زد، مثلا من برنامه نویسی سی شارپ بودم ولی از من همه چیز میخواستن از طراحی فرم infopath و تهیه مستندات آموزشی تا توسعه شیرپوینت، برای همین مجبور شدم به 1000 زحمت از شرکت بزنم بیرون ولی یه نکته هیچ مرجعی وجود نداره که بگه یه برنامه نویسی که میخواد شروع به یادگیری یه تکنولوژی جدید بکنه آیا این مرتبط و در راستای یادگیریهای قبلیش هست یا نه؟ البته شاید خود شخص هم بتونه تشخیص بده ولی استاندارد خاصی برای تعیینش وجود نداره!