مدت خیلی طولانی بود که درگیر ویندوز، مشکلات روزمره سخت افزاری و سؤالات دم دستی کاربران کامپیوتر نبودهام. روی لپ تاپ و کامپیوتر خانه اوبونتو دارم. تا قبل از این هم ویندوزها و ابزارها همیشه به روز بوده و مشکلات شبکه و پرینتر و ویروس در حداقل مقدار ممکن بوده است. همانطور که از هر کامپیوتر باز حرفهای مورد انتظار است. در محل کار هم وضعیت مشابه بوده و به غیر از نگرانی از حملات DOS و باز یا بسته بودن فایروال نگرانی عمدهای نداشته ایم. به هر حال توی شرکت یک نفر هم هست که همیشه در حال رفع اینجور مشکلات است و ما به عنوان کارمند آنها را خیلی لمس نمیکردیم.
بچه ما امسال به مدرسه رفته و به همین دلیل رفت و آمدهایی به مدرسه اون پیدا کردم. وقتی که مدیر مدرسه فهمید شغلم در زمینه کامپیوتر است از من خواست که نگاهی به کامپیوترهای مدرسه بیندازم. یکی از کامپیوترها اصلاً روشن نمی شد. چک کردم کلید پاورش روی حالت خاموش بود. آن را روشن کردم ولی مانیتور هیچ سیگنالی دریافت نمی کرد. ظاهراً وضعیت Case درست بود چون چراغ هارد با یک تناوب معنی داری روشن می شد. خود مانیتور هم روشن میشد ولی انگار کابل نداشت. کابل را دو سه بار جا زدم و تمیز کردم، فایدهای نداشت. کابل مشابه اون در مدرسه وجود نداشت که آن را تست کنم.
مشکل کامپیوتر دوم این بود که RAM دوربین خانم ناظم را نمی خواند. دو سه بار کلید read only را تغییر وضعیت دادم و سعی کردم خود RAM و Reader آن را تمیز کنم ولی چیزی تغییر نکرد. به ناچار به لپ تپ آقای مدیر مراجعه کردیم. لپ تاپ آقای مدیر مثل کامپیوتر خانم ناظم ویندوز ۷ بود. لپ تاپ موفق به خواندن RAM شد ولی متوجه شدم که ویروس فلش shortcut دارد. همان که باعث میشود فایلها مخفی شوند و دلیل آن هم Autoplay ویندوز و ناواردی کاربران است. لپ تاپ ظاهراً فقط یک پارتیشن داشت. آقای مدیر فکر میکرد این یک مشکل است که باید حل شود.
خلاصه اینکه مشکلاتی که فکر میکردم خیلی وقت است که حل شدهاند هنوز وجود داشت. ویندوزهای ۷ هنوز به ویندوز ۱۰ آپگرید نشده بودند. هنوز Autoplay ویندوزها روشن بود. هنوز کاربران نمی توانستند new folder که اسم یک فایل است را از new folder که اسم یک folder را تشخیص دهند. هنوز تک تک فلش ها و رم ها ویروس های قدیمی new folder و auto run را داشتند. هیچ کدام Officeها Activation نداشتند. هنوز کاربران از پس کارهای سادهای مثل روشن و خاموش کردن کامپیوتر و کپی کردن فولدرها و دسته بندی آنها عاجز بودند. به عبارتی دیگر خود کامپیوترها و کاربران آنها هنوز نیاز به یک نفر آدم کامپیوتری داشتند که امور ساده روزمره شان را انجام دهد.
تازه همه اینها در حالی بود که کار اینترنتی و شبکه ای خیلی جدی با کامپیوترها انجام نمیشد که نیاز بهبه روز رسانی های منظم ویندوز و Browserها داشته باشد. کامپیوترها هم اکثراً تک کاربره بودند و هیچ کدام از دانش آموزان اجازه استفاده از آنها را نداشتند. همه چیز روی Desktopها پخش و پلا بود. طبیعتاً خبری هم از رعایت کپی رایت و استفاده از محصولات قانونی مثل انواع لینوکس نبود.
واقعاً فکر میکردم بعد از این همه سال که کامپیوتر رواج خیلی کاملی بین مردم داشته، دیگر از اینجور مشکلات خیلی کمتر داشته باشیم. برای من همین که مدیران IT از پلتفرم های توسعه نرمافزار شناخت کافی ندارند مایه تعجب است چه برسد به این وضعیت در مدارس! مدرسه ای که در این حد ضعیف از IT قرار دارد احتمالاً نمیتواند استفاده از IT و تکنولوژی را بین دانش آموزان خودش هم جا بیندازد.
به هر حال من سعی میکنم در طول سعی سال تحصیلی گهگاه به مدرسه سر بزنم و ویروس فلش ها را از بین ببرم. از روش شدن کامپیوترها مطمئن شوم و اگر لازم شد فایلها را از یک کامپیوتر به یک کامپیوتر دیگر کپی کنم. بیخود نیست که مردم هنوز هم وقتی یک مهندس کامپیوتر را میبینند از او سی دی آهنگهای جدید می خواهند. به نظر میرسد که شکاف دیجیتالی عمیقتر از چیزی است که فکر می کنیم.
Comments
شرکتی مهندسی نرمافزاری که تابستون به عنوان کارآموز شش هفته آنجا بودم، تقریبا همین مشکلات رو داشتن! در یک نمونه ، شخصی که باید در Outlook به ایمیلهای کاری رسیدگی میکرد روزانه با صدها اسپم سر و کله میزد و نمیدونست حتی چطور فیلتر کنه.
Author
اون چه شرکت مهندسی نرم افزاری بوده که کارآموز می گرفته ولی خودش در امور روزمره آی تی مشکل داشته! حالا مدرسه را می شود گفت یک جای دولتی هست که کم کاری هم توش هست و یا این که امکاناتش کم هستش. ولی شرکت خصوصی مهندسی نرم افزاری را کجای دلمان بگذاریم آخه!
باور میکنید که من دکترای نرم افزار میشناسم که هنوز دو کلمه کدنویسی پایه رو حتی خوب بلد نیست ، حتی اصلا نمیدونست ورژن کنترل چیچی هستش و گیت رو من بهش معرفی کردم و کلا از وجود چنین چیزی بی اطلاع بود ، سرکلاس درس ، معمولی ترین query های sql رو از روی اسلاید کپی میکرد ، مباحث معماری نرم افزار مانند soa یا پیاده سازی وب سرویسهای rest , soap که بماند ، این که بگوییم شخصی مثلا کاردانی یا نهایتا کارشناسی کامپیوتر دارد ولی تخصصی در رشته اش ندارد را میشود تحمل کرد ، آخه دیگه دکترا رو کجای دلمون بزاریم
Author
اجازه بدید در مورد این موضوع کمی با شما مخالف باشم. به نظر من یک دکترای نرم افزار برای کار عملی ساخته نشده. از چنین کسی بیشتر انتظار هست که کار تحقیقاتی انجام بده نه کار عملی. حتی در دوره کارشناسی ارشد هم این موضوع صادق هستش. بر عکس از لیسانس ها و خصوصا فوق دیپلم ها انتظار خیلی بیشتری در کار عملی و آشنایی با ابزارها و تکنولوژی ها هست.
انتظار نیست یه دکترای کامپیوتر مثل یک برنامه نویس توان ساخت و پیادهسازی نرمافزار رو داشته باشه، اما به وضوح مشخصه که مشکل از تک بعدی بودن و بروز نبودنه. تقریبا بدون استثناء تمام اساتید من در کاردانی و کارشناسی چند پله از مطالب روز عقب هستن. مواردی که رضا گفت هیچ، من یه جا مجبور شدم تفاوت بین wpf و winform و uwp رو به استادی که فوق لیسانس کامپیوتر داره توضیح بدم.مشکل عمیقتر از این حرفاست!
Author
چی بگم والا. اساتید دانشگاه خود ما هم که دکتری از دانشگاه هایی مثل استنفورد داشتند هم همین جوری بودند. البته اونها در کاربری معمولی کامپیوتر هم مشکل داشتند.
در اکثر ادارات و سازمانها که فناوری اطلاعات منسجمی ندارند وضعیت به همین وضع است.
Author
نهاد مدرسه که یک نهاد یادگیری است که دیگر نباید اینقدر عقب باشد. از فرایندهای داخلی ادارات آموزش و پرورش خبری ندارم که بگویم تقصیر اداره است یا تقصیر خود مدرسه. اما با خودم فکر کردم که اگر کمک گروه های بیرونی مثل گروه والدینی که در فناوری اطلاعات با تجربه حساب می شوند در بهبود وضعیت مفید باشد چرا نباید دنبال سازماندهی چنین گروه هایی و کمک به مدارس بود؟
در سال 1968 این انجمن اولیای مدرسه بیل گیتس بود که به مدرسه کمک کرد تا با اجاره یک کامپیوتر، بچه ها را با کامپیوتر بیشتر آشنا کنند.
ما تو مدرسه هامون معمولا خودمون اینکارو میکردیم. از اونجایی که بچه هامون حرفه ای بودند معمولا همه چیز دست خود بچه ها هندل میشد و حتی سیستم لینوکس نصب میکردیم. به والدین امیدی نیست. اونا فقط تست و کنکور میشناسند.
ولی خب اصولا هر سازمانی باید خودش یک شیوه نامه و برنامه رسمی واسه به روز رسانی و نگهداری سیستم ها داشته باشه.
Author
مشکل اینجاست که بچه های این مدرسه کلاس اول تا سوم دبستان هستند و آنقدر اطلاعات ندارند که بخواهند کامپیوترها را جمع و جور کنن. تازه کامپیوترهای مورد اشاره، کامپیوترهای اداری مدرسه هستند نه کامپیوترهای کتابخانه یا آزمایشگاه کامپیوتر
مشکل فرهنگی هم هست. اهمیتی به این مسائل داده نمیشه. از اشخاص گرفته تا شرکتهای دولتی و خصوصی اکثرا زمانی به این موارد میپردازن که مشکلی پیش بیاد. مثلا سیستمها کار نکنه. بیشتر دوستان فنی و غیر فنی من درکی از اهمیت update, upgrade, backup و حتی ماهی یه بار disk cleanup ندارن!
Author
من هم فکر می کنم مشکلات فرهنگی و جدی نگرفتن موضوع تاثیر زیادی روی این جور مشکلات داره. خیلی جاها می بینم که همه فایل ها همین جور روی desktop ولو هستند و شش ماه یک بار هم مرتب یا سازمان دهی نمی شوند
سلام
من یک معلم هستم
آموزش و پرورش نابسامان ترین سازمان دولتی در ایران هست.
بعد از حدود ۸ سال تب شدید هوشمند سازی و عواقب عجیب آن ، وسایل هوشمند سازی یکی پس از دیگری از مدارسی که بودجه ی مناسب دارند حذف می شوند.چرا ؟! چون فقط و فقط سخت افزار آن موجود است که آن هم در اکثر موارد بی کیفیت و ضعیف بوده و بدلیل عدم استفاده ی درست بسیار آسیب دیده…اما خبری از توانایی فکری و عملی کار با کامپیوتر نیست ! دبیرها به شدت از کامپیوتر فراری هستند زیرا از آن سردر نمی آورند…مدیران فقط و فقط عبارت ((تولید محتوا)) را بلدند اما نمیدانند تفاوت نرم افزار و سخت افزار چیست…
Author
سلام،
من یک توسعه دهنده نرم افزار هستم و کم و بیش با کاربرانی از حوزه های مختلف که اطلاعات ضعیفی از کار با کامپیوتر داشته اند سر و کار داشته ام. فقط مدرسه ها نیستند که این مشکلات را دارند. بلکه در خیلی از رشته ها و حوزه های دیگر هم چنین مشکلاتی وجود دارد. خیلی از مهندسین عمران، مهندسین شیمی، حسابدارها، پرستارها، دکترها و… در استفاده از کامپیوتر ناتوان هستند. به غیر از درصد کمی که خودشان علاقه زیادی به تکنولوژی دارند، بقیه از کامپیوتر گریزان هستند.
اما خوب مسئله این است که مدرسه محل یادگیری است. پس قاعدتا پرسنل آن هم باید علاقه همیشگی به یادگیری داشته باشند و از چیزهای جدید فرار نکنند.
اما از طرف دیگر باید قبول کنیم که یاد گیری یک چیزی که مدام در حال تغییر و عوض شدن است، آن هم در یک کشور همیشه در تحریم و در یک اجتماع بسته، کار ساده ای نیست.
پیشنهاد شما چیست؟ آیا راه حلی دارید؟
افرادی مثل من که خودشان در حوزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات کار می کنند چه کمکی در کم کردن این جور مشکلات می توانند داشته باشند؟
تأکید من بر مسئله فرهنگه. همانطور که چندان اهل مطالعه نیستیم، اهل به روز بودن و یادگیری هم نیستیم. فقط ضروریترین مطالبی که نیاز داریم رو یاد میگیریم. وگرنه یادگیری اصول استفاده از کامپیوتر از دید من نه چندان سخته و نه چندان به سرعت بروز رسانی میشه.
درسته که تحریم مشکلات خودشو داره اما از طرفی دسترسی به مطالب و منابع آموزشی و نرمافزار مورد نیاز با کمترین قیمت ممکن وجود داره. مشکل از جای دیگه است. بهترین کمک افرادی که در حوضه فناوری اطلاعات کار میکنن اول میتونه این باشه که خودشون اینطور نباشن! همیشه در حال یادگیری باشن و دوما در انتقال دانش به دیگران و تشویق دیگران به مطالعه و به روز بودن خساست به خرج ندن.
Author
به هر حال شرایط فعلی ما همین هست که می دانیم. چه وضعیت فرهنگی چه شرایط تحریم چه خساست در یادگیری و انتقال تجربه. خیلی خوبه که بتونیم راه حلی با توجه به شرایط فعلی پیدا کنیم. همیشه یک تعداد هر چند اندکی آدم پیدا می شوند که اهل یادگیری و مطالعه هستند اما کسی نیست که به اونها کمک کنه. باید راهی برای کمک به این افراد پیدا کنیم.
راه حل عملی نیاز به فکر اساسی داره. اما چیزی شبیه یک استارتاپ یا وبسایت جهت آموزش، بروزرسانی سیستمها و دیجیتالی کردنی امور دفتری مدارس میتونه ایده خوبی باشه. حالا که این همه بد گفتیم، از خوبیها هم بگیم! یکی از اساتید کامپیوتر وب اپلیکیشنی جهت مدیریت امور مدارس هوشمند و غیرانتفاعی به طوری که والدین هم بتونن به مسائل نظارت داشته باشن ایجاد کرده که گویا با استقبال مواجه شده، در شیراز. این نمونه کارها ، هم پیشرفتی در سطح آموزش و فرهنگ ایجاد میکنه و هم درآمدزا است.
مطلب جالبی را اشاره فرمودید، به لیل این که حتی فردی که در اداره آموزش پرورش با 13 سال سابقه و با مدرک کارشناسی ارشد نرم افزار در پست ریاست فناوری اطلاعات همکاری میکنند و از آشنایان نزدیک بنده هستند، هنوز بلد نیستند یک فهرست اتوماتیک ساده در ورد ایجاد کنند یا یک پاورپوینت مناسب بسازند!!!!بقیه تکنولوژی ها پیشکش، ایشون متعقد هستند که استخدام هستند و با حقوق ماهی سه میلیون تومان آینده شغلی خوبی دارند و نیازی به یاد گیری مطلبی نیست!مشکل ما به کار گیری نیروهای نا کارامد هست!چرا نباید در مدارس سالیانه چندین نفر مهندس کامپیوتر استخدام کنن تا هم این مکشلاتشون حل بشه و هم دانش بهتری در اختیار بچه ها قرار بگیره؟دلیل واضحه در کشور ما همه دنبال کسی هستن که اطلاعات کمتری از خودشون داشته باشه متاسفانه!
Author
واقعا مایوس کننده است