دارایی های فیزیکی

دارایی فیزیکی

بیشتر شرکت های نرم افزاری و خیلی از استارتاپ های این حوزه نیاز زیادی به دارایی ها یا سرمایه های عمده ندارند. وابستگی آنها بیشتر به نیروی انسانی است تا دارایی های فیزیکی. آنچه که بیشتر آنها نیاز دارند، ساختمانی به عنوان محل کار و یک سری لوازم اداری و تعدادی کامپیوتر و چند اتصال اینترنت پر سرعت است. حتی این دسته شرکت ها به گردش نقدینگی هم نیاز خیلی بالایی ندارند. بیشتر پولی که جریان می یابد همان حقوق ماهیانه پرسنل است.

این ویژگی بیشتر وقت ها به عنوان یک مزیت در نظر گرفته می شود. اما من حس می کنم اگر شرکت های نرم افزاری هم مثل خیلی از تولید کنندگان صنعتی و غیر صنعتی استفاده بیشتری از دارایی های فیزیکی مثل زمین، سوله، ماشین آلات، انبار و نقدینگی می داشتند، راحت تر می توانستند از طوفان های اقتصادی رایج جان سالم به در ببرند.

شرکت های نرم افزاری با سرمایه خیلی کم راه اندازی می شوند و وقتی هم که تعطیل می کنند چیز زیادی از خودشان باقی نمی گذارند. خیلی از این شرکت ها، خصوصا آنها که کوچک تر هستند، تنها چیزی که از خودشان به جا می گذارند یک برند رو به خاموشی و مقداری سخت افزار قدیمی است. اما شرکت های وابسته به دارایی فیزیکی می توانند امیدوار باشند روزی که به آخر خط می رسند، اقلا یک تیکه زمین یا سوله، مقداری مواد اولیه و مقداری ماشین آلات برایشان باقی می ماند.

با این اقتصاد متورمی که داریم، شرکت های غیر نرم افزاری می توانند مازاد سرمایه شان را تبدیل به سرمایه های فیزیکی قابل استفاده در خط تولید کنند اما شرکت های نرم افزاری به این سادگی ها نمی توانند سرمایه مازاد را وارد شرکت کنند. تولید و حتی استفاده از نرم افزار پیچیده است. مدیریت انسان ها حتی از آن هم پیچیده تر است. گذشته از اینها، مگر یک شرکت نرم افزار در قیاس با شرکت های تولیدی یا حتی پیمانکاری چقدر می تواند تزریق سرمایه داشته باشد؟

در همین راستا، یک سری اشکالات غیر مرتبط هم وجود دارند. از جمله این که شرکت های نرم افزار وابستگی زیادی به نیروی انسانی ماهر دارند به همین خاطر توسعه فعالیت ها برای آنها خیلی سخت است. در حالی که در شرکت های تولید یا پیمانکاری و مهندسی خیلی راحت تر می توان نیروی انسانی مناسب جذب کرد.

نمی دانم این شرایط فقط خاص اقتصاد ایران است، یا اشتباه تحلیلی من یا این که در همه جای دنیا وجود دارد. اما آنچه می دانم این است که بیزنس های مبتنی بر مالکیت حتی اگر درآمد زایی مناسب نداشته باشند اقلا قدرت حفظ ارزش پول در برابر تورم را دارا هستند. این را در بیزنس های کوچک و بزرگ می توان مشاهده کرد. از مغازه ساده کف خیابان بگیر تا شرکت های پیمانکاری و مهندسی و کارخانه های تولیدی تا دامداری های صنعتی و کشاورزی.

شاید به طور خیلی کلی بتوان گفت در سیستم اقتصادی ما، مالکیت بر تخصص ارجحیت دارد. هر چه که بیشتر فکر می کنم بیشتر به یاد کلیشه علم بهتر است یا ثروت می افتم! فکر کنم اگه بیشتر ادامه بدهم وارده حوزه مباحث اجتماعی و سیاسی و بورژوازی و کمونیسم هم بشوم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *