بی‌اطمینانی به مایکروسافت

سال‌های سال است که با محصولات مایکروسافت کار می‌کنم. دقیقاً از داس ۵ به این طرف. البته هیچ وقت هم با این موضوع مشکل خاصی نداشتم. هر وقت مایکروسافت داس را کنار می‌گذاشت و ویندوز را رو می‌کرد ما هم سراغ ویندوز می‌رفتیم، هر وقت ASP Classic را دور می‌انداخت ما هم همین کار را می‌کردیم و سراغ ASP.NET می‌رفتیم. خلاصه این که هر وقت مایکروسافت یکی از فناوری‌هایش را با فناوری جدیدتری جایگزین می‌کرد ما هم بدون هیچ اعتراضی همین کار را می‌کردیم. این تند تند عوض شدن فناوری را هم می‌گذاشتیم به حساب این که در دنیای کامپیوتر همه چیز تند تند عوض می‌شود و این ماییم که باید خودمان را با این موضوع تطبیق دهیم.

اما از وقتی که با NHibernate آشنا شدم و روال کار آن را با LINQ-to-SQL و Entity Framework مقایسه کردم دیدم که یک جای کار می‌لنگد. NHibernate با احستاب سوابق جاوایی‌اش چندین سال است که به خوبی کار کرده و خیلی کم دچار تغییرات شدید شده است. کلیاتی که از NHibernate یاد گرفته‌ام هنوز همان است و مجبور نشده‌ام به جز LINQ-to-NHibernate که یک افزونه جدید حساب می‌شود نه یک تغییر، چیز اساسی یاد بگیرم. اما کسانی که ORM را با مایکروسافت شروع کرده‌اند مثل من راحت نبوده‌اند. چون اول وقت زیادی روی LINQ-to-SQL گذاشتند ولی بعد از مدت کوتاهی به آنها اعلام شد که LINQ-to-SQL دیگر توسعه داده نخواهد شد و به جای آن باید از Entity Framework استفاده کنند. این یعنی چیزی را که یاد گرفته و به آن عادت کرده‌اید را باید به طور کامل دور ریخته و فناوری جدیدتری را با صرف کلی وقت یاد بگیرید.

مشابه این مسئله را در SourceSafe و جایگزینی آن با TFS هم دیده‌ام. کسانی که با SourceSafe کار می‌کردند مجبور شدند آن را با TFS عوض کنند. اما کسانی که از همان اول با SVN کار می‌کردند هیچ وقت دچار همچین اجباری نشدند. حدس می‌زنم همین مسئله را در مورد Web Serviceها از یک سو و ‎.Net Remoting و WCF از دیگر سو داشته باشیم.

مجموع این قضایا باعث شده که اطمینان‌ام را به مایکروسافت از دست بدهم و سعی کنم همیشه جایگزین‌های غیر مایکروسافتی را انتخاب کنم. این طوری دیگر مجبور نیستم تند تند چیزهای جدید یاد بگیرم. به بقیه همکارانم هم توصیه می‌کنم به این مسئله خوب فکر کنند. توجه شود همه این صحبت‌ها بدون توجه به مسائل اخلاقی و Copyright هستند که خود بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد.

Comments

  1. سید علا سبزپوش

    اتفاقا یکی از دردهای مشترک بنده هم همین است ، من وقتی به جاوا نگاه می کنم می بینم تغییر نکرده بلکه دایما در حال کامل شدن و توسعه است اما من که با ابزارهای مایکروسافت کار می کنم همیشه باید از اول شروع کنم من هم مثل شما دارم به این فکر می کنم که کم کم به سمت ابزارهای غیر مایکروسافتی حرکت کنم خیلی بهتره

  2. وحيد نصيرى

    شما نمي‌تونيد asp و asp.net و sourcesafe و tfs را در كنار هم قرار دهيد
    اينجا يك روند تكامل تدريجي مشاهده مي‌شود
    اين روند هم سالم است و داراي منافع بسيار زياد. حتي تصورش هم را نمي‌خواهم بكنم كه به asp كلاسيك برگردم!
    در مورد ORM ها حق با شما است

  3. omid pourhadi

    اينجوري شايد مجبور نباشي دائما تغيير کني ولي چيزهاي خيلي بيشتري بايد ياد بگيري
    چون خيلي تنوع وجود داره ولي ديگه وقتشه همه برن رو متن باز و ويندوزو بندازند دور

  4. Amastaneh

    شاید باید فرهنگ مطالعه مطالعه مطالعه را بیشتر یاد بگیریم. چه اشکالی دارد چیزهای جدید در مسیر جدید و با قابلیت های جدید را ببینیم، بخوانیم و یاد بگیریم. شاید باید یاد بگیریم که تنبل نباشیم. نگوییم که چهل سالگی مرگ برنامه نویس است. خلاصه راحت طلبی که نمی شود دلیل برای گریز از چیزی یا کسی

  5. macromediax

    درد دل های یک برنامه نویس بود … راست میگی واقعا این مایکروسافت دهن ما را سرویس نموده است. لینک هنوز نیوده ، میگه EF … اینجوری که نمیشه

  6. A.Karimi

    تکامل با تحول خیلی متفاوت است. نمی‌شود این دو را با هم داشت. برای مثال جاوا تکامل پیدا کرده اما تحول نه!

    به نظر من بزرگترین حسن مایکروسافت همین تغییرات و تحولات است. یکی از دوستان دلفی کار در سال 2010 می‌گفت من با دلفی کار می‌کنم چون مثل مایکروسافت لازم نیست مرتب چیزهای جدید یاد بگیرم. اما خودم به شخصه همیشه منتظر کارهای جدید از مایکروسافت بودم. البته من از داس 5 شروع نکردم اما از داس 6.22 تا کنون برایم اینطور بوده.

    در کل این موضوع یک مسله‌ی شخصیتی به نظر می‌آید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *