۱- عدم اطمینان کارفرماها (قسمت ۲)
۲- نبود ادبیات مشترک بین کارفرما، برنامهنویسها و کارمندان شرکت مقصد (قسمت ۳)
۳- استاندارد نبودن کارها و بینظمی در شرکتها (قسمت ۴)
۴- عدم اطمینان برنامهنویسها (قسمت ۵)
بنده مدتهاست که به این مشکل فکر میکنم و هیچ راه حل مناسبی به ذهنم نرسیده. به نظر میرسد بعضی مشکلات خارج از اراده برنامهنویسها یا کارفرماهاست. مثلاً چون قوانین مرتبط با کار، مالیات و… به اندازه کافی بلوغ ندارند یا اگر هم دارند اجرای آنها با مشکلات بسیار زیادی مواجه است پس خود به خود نمیتوان به امیدوار بود یخ عدم اطمینان طرفین به این زودیها آب شود. به هر صورت امیدوارم روزی بتوان از این طریق چرخ صنعت (واقعاً صنعت؟) نرمافزار کشور را کمی سریعتر چرخاند. مثل همیشه منتظر نظرات دوستان هستم.
لینک نوشتههای این سری:
Comments
شايد اين مباحث به نتيجهاي نميرسه چون دوركاري در آن لحاظ نشده
براي مثال چند روز قبل در وبلاگ سايت استك اورفلو ليست كاركنان خودش رو ارائه داده بود همه از ايالتهاي مختلف آمريكا بودند
روي اين مطلب بيشتر بايد تمركز كنيد
مديريت كار از راه دور
موقع نوشتن این سری نوشتهها همش به فکر پاره وقت بودن کار بودم. اما به نظر میرسد دور کاری هایی مثل استک اورفلو عمدتا تمام وقت باشند.
حدس میزنم دور کاری در ایران هم دچار همان مشکل بی اعتمادی و نبود معیارهای اندازه گیری بوده و چندان امکان پذیر نباشد.
در مورد دور کاری با کشورهای دیگر هم تسلط به زبان نیاز هست، هم دور زدن قوانین تحریم و هم این که در مدل کاری آنها تخصص در یک مبحث خاص خیلی خیلی مورد نیاز است ولی در مدل کاری که ما بهش عادت داریم از هر دری سخنی باید بلد باشی.
با این وجود هنوز به دور کاری با شرکتهای خارجی امیدوارم…
معيارهاي اندازه گيري در كار نرم افزار مشخص است. شما يك سيستم يا در ابتدا يك ساب سيستم را تعريف ميكنيد و از شخصي ميخواهيد كه آنرا تمام كند در يك مدت زمان مشخص
بعد كيفيت كار را بررسي خواهيد كرد، كيفيت كد نويسي رعايت اصول و غيره
در نهايت بعد از يك مدت ميتونيد گلچين كنيد و يك تيم خوب را داشته باشد
با کلیت نظر شما موافقم. اما وقتی یکی از طرفین غیر نرمافزاری است و چیز زیادی از آن نمیداند مشکل به وجود میآید.