طی پنج قسمت قبلی این مطلب سعی کردم مشکلاتی که سر راه برونسپاری خدمات تخصصی بین شرکتهای داخلی و برنامهنویسها به ذهنم میرسد را دستهبندی کنم. به نظر من به طور کلی ۴ نوع مشکل برای برونسپاری وجود دارد: ۱- عدم اطمینان کارفرماها (قسمت ۲) ۲- نبود ادبیات مشترک بین کارفرما، برنامهنویسها و کارمندان شرکت …
بیاعتمادی و بیاطمینانی فقط خاص کارفرماها نیست. برنامهنویسها هم این مشکلات را دارند و نمیتوانند به هر جایی اعتماد کنند. معمولاً به این راحتیها نمیتوان از ظواهر شرکت فهمید که: ۱- آیا از لحاظ تخصصی در سطح مورد نظر هستند؟ بعضی شرکتها آنقدر سطح پایین کار میکنند که نمیشود با ایشان کار کرد و نه …
از مهمترین مشکلاتی که در بازار کار نرمافزار کشور وجود دارد نبود ارتباطات کافی بین برنامهنویسها/توسعهدهندهها از یک سو و شرکتها/تیمهای نرمافزاری و برنامهنویسی از دیگر سو میباشد. همیشه شرکتها در جذب برنامهنویس دلخواه دچار مشکل هستند و بالعکس یعنی برنامهنویسها هم در پیدا کردن شرکت دلخواه خود دچار مشکلات فراوانی هستند. یک طرف این …
یکی از معضلات همیشگی شرکتهای نرمافزاری کمبود وقت برای آموزش و اطلاعرسانی است. یکی از راهکارهای مورد استفاده در کشورهای پیشرفتهتر استفاده از «جلسات ناهاری» یا به قول خودشان Brown Bag Session است. این طور جلسات به طور غیر رسمی و به منظور آموزش یا اطلاعرسانی دربارهی یک موضوع خاص برگزار میشود. این جلسات در …
همیشه برای جا انداختن روش انجام یک کار در یک محیط یا جامعه روشی وجود دارد به نام سیاست مچگیری. به عنوان مثال فرض کنید راهنمایی و رانندگی قصد دارد بستن کمربند برای سرنشینان عقب خودرو را هم اجباری کند. روش رایج این است که بعد از مدتی که از اعلام اجباری شدن آن گذشت، …
هر کسی برای کار کردن یا نکردن در جایی معیارهایی برای خود دارد. من هم برای کار کردن با شرکتها، تیمها یا افراد مختلف معیارهایی برای خودم دارم. یکی از معیارهایی که برای من مهم است عادت کردن افراد آن شرکت به دیدن bug است. هر چند که وجود چنین مشکلی چندان غیر متداول نیست …
یکی دیگر از مشکلات این موضوع، استاندارد نبودن و بینظمی کارها در شرکتهاست. این مشکل بیشتر گریبانگیر نیروی کار بیرون شرکتی است که قرار است در داخل یک شرکت خدمات تخصصی ارائه دهد. یکی از مصداقهای این موضوع وجود سورس کدهای متعدد از یک پروژهی واحد در شرکت است. آقا یا خانم ایکس برای انجام …
از مشکلات دیگر این موضوع که حتی در درون شرکتها هم وجود دارد نداشتن ادبیات مشترک است. متاسفانه معمولاً کارفرماها، مدیر پروژهها، کارمندان شرکت و خصوصاً نیروهای بیرون شرکتی هر کدام ادبیات خاص خودشان را دارند. به عنوان مثال: کارفرما منظورش از Component یک چیز است ولی برنامهنویسان شرکت برداشت دیگری از Component دارند. مدیر …
یکی از بزرگترین مشکلات این کار، عدم اطمینان کارفرماها به نیروهای بیرون شرکتی است. البته عمدهی این عدم اطمینان از عدم شناخت نشأت میگیرد. کارفرماها تا وقتی که با کسی کار نکرده باشند نمیتوانند به او اعتماد کنند. در مورد خیلی از کارفرماها این نکته صادق است که چندین هفتهی اول کار هر نیروی جدیدی …
همیشه یک ایده وسوسه کننده در ذهن من بوده برای تخصصی کار کردن. چون این ایده هنوز در ذهن خودم هم جا نیفتاده مجبورم بیشتر با مثال توضیح بدهم. فرض کنید یک شرکت نرمافزاری با ۵ الی ۱۰ برنامهنویس وجود دارد که ۱- قصد کار کردن با یک تکنولوژی جدید مثل ASP.NET MVC یا NHibernate …