۱- آیا با کار پروژهای میتوانم همینقدر پولی که الان به صورت ماهانه در میآورم، در آورم؟
شما در کار شرکتی به طور ماهیانه یک حقوق مشخص دریافت میکنید، مقداری هم در پایان سال به عنوان حق سنوات و عیدی دریافت میکنید. هر ماه هم میتوانید از تعطیلات رسمی غیر جمعه و مرخصی مجاز خود استفاده کنید بدون آن که از مقدار حقوقتان کم شود. ضمناً بخش زیادی از حق بیمهتان توسط کارفرما پرداخت میشود. اگر همه این اعداد و ارقام را با هم جمع کرده و در طول یک سال کاری حساب کنید آیا میتوانید از کار پروژهای در طول یک سال هم همینقدر یا بیشتر درآورید؟ البته طبیعی است که به خاطر کار پروژهای درصدی هم باید بیشتر دریافت کنید تا ریسک کار پروژهای را پوشش دهد.
۲- آیا توانایی لازم در پوشش دادن صفر تا صد پروژه را دارم؟
به عنوان یک کارمند/برنامهنویس شرکتی ممکن است در بعضی قسمتهای تولید نرمافزار مهارت زیادی داشته باشید ولی در بعضی قسمتها نه. این میتواند یک پاشنه آشیل برای شما به عنوان یک freelance باشد. به عنوان مثال ممکن است در نوشتن کدهای دسترسی به دیتابیس یا تحلیل طراحی سیستم خیلی ماهر باشید ولی در طراحی UI، نصب ابزارهای لازم مثل سورس کنترل یا تجارب deployment در محیطهای مختلف ضعیف باشید.
۳- آیا برآورد هزینه و زمان پروژه را به درستی انجام میدهم؟
کارمندان/برنامهنویسان شرکتی معمولاً عادت ندارند و بلد نیستند که زمان و هزینه لازم برای انجام یک پروژه را تخمین بزنند. چون آنها بر حسب حضورشان و عملکردشان در شرکت حقوق میگیرند. اگر پروژهای زودتر از زمان موعد به اتمام برسد، حقوقشان افزایش نخواهد یافت و اگر پروژهای زیادتر از پیشبینی طول کشید یا اصلاً fail شد باز هم چیزی از حقوقشان کم نخواهد شد. بنابراین طبیعی است که خیلی مهارت تخمین پروژه را نداشته باشند. این عدم مهارت در دنیای واقعی میتواند مشکلات خیلی بدی را برای یک freelancer به وجود بیاورد.
۴- پروسه خروج از شرکت فعلی و تغییر شرایط زندگی چطور خواهد بود؟
خروج از هیچ شرکتی بیدردسر نیست: تسویه حساب کامل، دریافت عیدی و سنوات و حق مرخصیها، تحویل کارها به نفر بعدی، کسب اطمینان از رد شدن بیمه تا آخرین لحظه، پشتیبانی چندین ماهه از کارهایی که تحویلتان بوده و مهمتر از همه راضی کردن مدیر پروژه یا مدیر شرکت برای ترک شرکت. در کنار اینها زندگی هم تغییرات زیادی خواهد داشت. ساعات حضورتان در خانه بیشتر خواهد شد چون خانه ممکن است تبدیل به دفتر کارتان شود، ممکن است در تعطیلات و مرخصیها هم مجبور به کار شوید، دریافت حقوق دیگر ماهیانه نخواهد بود و این ممکن است در پرداخت اقساط و دیگر هزینهها مشکل ایجاد کند و…
دیدگاهها
4 ريسک ديگر به ذهن من مي رسد. اول اينکه چه تضميني وجود دارد که هميشه پروژه با همين شرايطي که الان وجود دارد، براي هميشه وجود داشته باشد. چرا که کارمند يک شرکت چه کار باشد و چه نباشد هميشه حقوق خود را مي گيرد (ولو با تاخير) و حتي مي تواند به کارهاي متقرقه هم بپردازد، اما کسي که پروژه اي کار مي کند هميشه با ريسک بيکاري مواجه است. به طور کلي شرکت ها و افراد آنها از آستانه تحمل بيشتري در مقابل شرايط بيکاري برخوردار هستند.
دومين مسئله ريسک مشکلات و احيانا بيماري است. در صورتي که يک کارمند بيمار شود، مي تواند به منزل برود و با توجه به شرايط استراحت کند ولي در مورد کسي که freelancer است، هر روز بيماري و يا به هر دليل خروج از کار مواجه است با تاخير در پروژه. ضمن اينکه همه مي دانيم که شرايط بيمه خويش فرما به مراتب بدتر از شرايط بيمه شرکتي مي باشد و با خويش فرمايي هزينه هاي زيادي به freelancer از لحاظ هزينه بيماري ها تحميل مي شود.
سومين ريسک اين است که بايد قبول کنيم که توان جسمي و تا حدي ذهني افراد هميشه ثابت نمي ماند و به مرور زمان کاهش مي يابد و در مقابل توان تجربي (استفاده از تجربه در حل مسائل) افزايش مي یابد. در اين صورت نمي توان هميشه به توان جسمي و ذهني تکيه کرد. در حاليکه در يک سازمان، با توجه به افزايش سابقه کار مي توان سمت هايي متناسب با افزايش سن افراد در نظر گرفت که مهم ترين آنها سمت هاي مديريتي است که کسب آن ها وابسته به توان تجربي افراد است.
ريسک چهارم (مربوط به آقايان)، در مورد به زندگي در طول روز با همسر (و يا حتي پدر و مادر) در خانه است. همه مي دانند که خانم ها کمتر تحمل آقايان در منزل را دارند و اصولا دوست ندارند کسي در طول ساعات روز وارد محدوده حکمرانيشان شود. وقتي که يک آقا در منزل زمان بيشتري را مي ماند اين ريسک را افزايش مي دهد که خود را در معرض غر و پرها و بهانه گيري هاي خانم خانه قرار دهد و البته احيانا سفارش هاي خريد پياز و سيب زميني و تعويض پوشک بچه را هم دريافت کند. گرچه آقايان به هر صورت با اين مشکلات روبرو هستند، اما مسئله اين است که اين بار، اين مسائل در زمان کار آن ها اتفاق مي افتد و نه ساعات غير کاري
پدر و مادر اما مشکلي که با يک freelancer دارند اين است که احساس مي کنند طفلک بچه بيکار است و هر چه براي آن ها توضيح مي دهي که همه چيز خوب است باز هم نگران هستند. (پدر و مادرند ديگر)
ريسک چهارم (مربوط به خانم ها)، به اين صورت است که خيلي سريع آن ها را تبديل مي کند به يک خانم خانه دار. حال که آن ها در خانه هستند بد نيست که وقت بيشتري به فرزند اختصاص دهند (و اصلا چرا بچه را ديگر بايد برد مهد؟) يا اينکه حالا که در خانه هستند، مي توان وقت بيشتري به غذا پختن و ترشي درست کردن و حتي کلاس هاي فوق برنامه اختصاص داد.
ريسک پنجم که شايد شما تا حدي آن را بيان کرده باشيد، مربوط مي شود به بي نظمي دريافت هاي مالي. يک کارمند معمولا در پايان هر ماه حقوق خود را به طور مرتب دريافت مي کند و اگر تاخيري در دريافت حقوق خود داشته باشد، آن را به درستي به عنوان يک مشکل شناسايي مي کند، اما يک freelancer به دليل ماهيت کار پروژه اي، همواره مواجه است با ديرکرد پرداخت هايي که يک کافرما انجام مي دهد.
آقای آواژ ممنون از این که از تجربه واقعی خود استفاده کرده و نظراتتان را بیان کردید. عرض شود که من ریسک اول و دوم شما را قبول ندارم.
در مورد ریسک اول شما (کسادی بازار) اگر بازار کار نرمافزار خراب شود یا دریافتهای پروژه توسط شرکت کاهش چشمگیری پیدا کند به هر صورت دودش به چشم کارمند هم خواهد رفت. در واقع وقتی که شخص به عنوان یک کارمند کار کند به هم ریختگی بازار باعث کاهش شدید درآمد او هم میشود اما با کمی اختلاف فاز. به هر حال هیچ شرکتی آنقدر پول ندارد که مثلاً بتواند ۶ ماه حقوق چند نفر را پرداخت کند بدون آن که هیچ عایدی داشته باشد.
در مورد ریسک دوم شما (بیماری) اگر من کارمند دچار بیماری جدی و طولانی مدت شوم باز هم در حالت شرکتی حمایت زیادی از من نمیشود. چون اولاً که بیمهها همیشه بر اساس حداقل حقوق، گاهی اوقات تا یک پنجم حقوق واقعی، رد میشوند. پس دریافت غرامت دوران بیماری از بیمه هم نمیتواند درد من را دوا کند. دوماً اگر یک بیماری جدی مثلاً سه ماهه برای من نوعی پیش بیاید، شرکت استخدام کننده من این سه ماه را بیکار نمیشنید و پروژههایش را عقب نمیاندازد بلکه یک جایگزین برای من انتخاب خواهد کرد.
در مورد ریسک سوم شما (کاهش توان ذهنی) هم کمی شک دارم. آیا افزایش تجربه باعث نمیشود یک freelance هم بتوان کارهایش را با خطای کمتری انجام دهد؟
– اكثر شركتهاي خصوصي ساعتي قرار داد ميبندند. بنابراين بيماري شخص و نرفتن او مساوي است با حقوق نگرفتن.
– از ديد بيمه تامين اجتماعي، تفاوتي بين نحوهي خدمات دهي بين بيمه خويش فرما يا همان اختياري و ساير موارد نيست.
آقاي محبي عزيز: من از هم پاسخ مستدل شما سپاسگزارم. در مورد اول و دوم با شما موافق هستم اما بحث کمتر بودن ريسک مطرح است. به هر حال شرکت ها يک خط مقدم دارند که باعث کاهش ريسک همکارانشان مي شوند و در هر دو حالت کلي که حق با شما است و ريسک در شرکت ها هم وجود دارد ولي از نظر من کمتر است. اما در مورد سوم، مشکل زماني بروز خواهد کرد که يک Freelancer نتواند در دنياي وحشتناک سريع کامپيوتر خود را به روز کند. من تا 34 سالگی برنامه نويسي مي کردم، اما واقعا در آن سن وقتي سر و کله Entity Framework پيدا شد واقعا حوصله يادگرفتن آن را نداشتم. الآن من در شرکت بهساد نه به عنوان يک برنامه نويس که مديريت هم مي کرد (وضعيت سابق من) بلکه لزوما به عنوان يک مدير مشغول به کار هستم. البته شکي نيست که من به دليل سهامدار بودن و عضويت در هيات مديره از شانس خيلي خيلي بيشتري براي اين تغيير موقعيت شغلي برخوردار بودم ولي کم کم در خود بهساد هم افراد به مرحله اي وارد مي شوند که ما از آنها نه برنامه نويسي، بلکه فقط مديريت مي خواهيم. فکر مي کنم تجربه نه فقط در زمينه برنامه نويسي، بلکه در زمينه مديريت و شناخت از کسب و کار نيز مطرح مي باشد که جايگاه آن در بيشتر در شرکت ها معني پيدا مي کند. با اين حال پيشنهاد من اين است که Freelancer ها بهتر است از يک يا چند جايگاه شرکتي نيمه وقت هم برخوردار باشند و خود را تک و تنها در بازار طوفان زده کار رها نکنند ( به خصوص به دليل نبودن تمام وقت با همسر گرامي!!)
مطمئن نيستم، ولي آن دوره که Freelancer بودم، به بيمه براي خويش فرمايي مراجعه کردم، در برخي هزينه هاي چشم پزشکي و دندان پزشکي و بيمارستان، گويي تفاوت وجود داشت. موضوع مربوط به 10 سال پيش است و شايد اصلاح شده باشد. به هر حال دقت در اين زمينه بد نيست.
مطابق موضوع تبصره ماده 8 قانون تامین اجتماعی، نرخ پرداخت حق بيمه كليه بيمه شدگان اختياري 26% جهت بهره مندي از مزاياي بازنشستگي، از كارافتادگي کلي ، فوت و درمان ميباشد و اشارهائی به هیچ گونه تفاوت خاصي نشده است.
بهله! مشکلات زیاد داریم آقا. اما یک مشکل دیگه که خوب میشد اگه در موردش مینوشتین، کلا مساله نوع نگاهیه که به کار ما ایجاد شده. این آگهی ها رو آدم میبینه افسردگی میگیره. برنامه نویس مسلط به فلان و فلان. برنامه نویس حرفه ای کاملا مسلط با حداقل n سال سابقه کار (منظور سابقه بیمه هست) و …
به این آگهی ها اضافه کنین برخوردهای عجیبی که میشه و عملا ما رو در حد عمله بنا (با ابراز احترام به این بندگان خدا) در نظر میگیرن. کاری ندارم که چطور این طور شده. اما میخوام بگم که همین خودش یکی از دلایلیه که آدم ترجیح میده کار رو به این نحو – به عنوان برنامه نویس یک شرکت – ادامه نده. Freelancer باشه یا کلا کار غیر مرتبط بکنه. من متاسفانه هیچ دل خوشی از شرکت ها ندارم. نه از نظر مادی نه از نظر نوع برخورد. فکر میکنم مهندسان مکانیک یا عمران هنوز چنین مشکلاتی نداشته باشند. مهندس نرم افزار – با کمال تاسف – اینجا همان برنامه نویس است. یک سری درس پاس کرده و لیسانس گرفته و بعد هم در یک شرکت برنامه نویسی یاد گرفته و …. الان برنامه نویس مسلط به فلان تکنولوژی و بهمان فن آوری دهن پر کن و مد شده. نه کسی که آموخته چطور کامپایلر طراحی کند. بله در جریان هستم که در بازار ایران کسی کامپایلر طراحی نمیکند!
Freelancer != Programmer
دوستان همه به نکاتی اشاره کردند که مهم بود اما کلمه Freelancer در خیلی از مشاغل دیگر نیز وجود دارد. باید دقت داشت که اگر قرار باشد یک Freelancer تبدیل به یک کارخانه تولید نرمافزار شود در واقع برابر با یک شرکت نرمافزاری یک نفره خواهد بود و همان بهتر که شروع به ایجاد شرکت خود کند.
به نظر من اگر Freelancerی بخواهد موفق باشد باید مرتب به ارتقاء کلاس کاری خود هم فکر کند (علاوه بر ارتقاء کمی و کیفی). پس به طور کلی Freelancer باید بتواند مدیریت کند.
خوشبختانه یا متاسفانه در کشور ما مدیران و کارآفرینان تک نفره بسیار زیادند. به نظر من اینها Freelancerهای عرصه مدیریت هستند.
در نهایت من معتقدم Freelancer بودن بر خلاف تصور خیلیها نباید باعث درجا زدن بشود و باید مثل همه کارها به مرور باعث رشد فرد بشود. کما اینکه Freelancer ناخوداگاه مجبور به رشد بیشتر است. در صنعت نرمافزار این رشد از برنامهنویسی شروع میشود و به ترتیب، به تحلیلگر، طراح، معمار و … ادامه دارد. در این مورد هم برخی معتقند که مدیریت جزو این کلاس کارها نیست اما بنده اعتقاد دارم که مدیریت مانند ریاضی برای رشتههای مهندسی است. همه باید اصول آنرا بدانند و در صنعت خود بکار بگیرند.
به عنوان یک خویش فرما تفاوت مهمی که بین کار کارمندی و این طور کار کردن میبینم هیجان و استرس و تفاوت و سرزندگی بیشتر در کار غیر کارمندی است. در بقیه موارد همانطور که اشاره کردید مطالبی وجود دارد که قابل کنترل است و فقط یک سبک زندگیست.
و البته از همه مهمتر شما به عنوان یک Freelancer قاعدتاً نباید بتوانید یک پروژه یک یا چند میلیارد تومانی بگیرید. که باز هم در کشور ما امکان آن نیز وجود دارد. و البته شاید از نظر حقوقی هم بتوان کارهایی کرد که مثل همیشه عدم آگاهی ما مهندسین از مسائل مدیریتی و حقوقی مشکل ساز میشود.
با تشکر از نوشته شما ، درباره مورد دوم باید عرض کنم که اگر یک همکاری تیمی صورت گیرد می تواند این ریسک را تا حد زیادی کاهش دهد . من دوستانی دارم که در UI کار می کنند و با برنامه نویسان دیگر همکاری برای کارهایی دارند .
هرچند در این مورد هم هماهنگی تیم بر ریسک ها و چالش ها می افزاید ولی شاید تمرینی برای شرکت داری باشد.
درود بر همگی
من از 14-15 سالگی کار می کردم. از کافی نت گرفته تا اسمبل سخت آفزار.. سال 80 الی 82 وارد یک شرکت برنامه نویسی تو همدان شدم. مشغول کد نویسی دلفی شدم. آخ آخ کی برو کی نرو این کارو باید بکنی نباید بکنی، یک کدی بزن بره فردا رو بیخیال و …. خیلی مواردش رو یادم میاد تنم میلرزه.
به خاطر سربازی از شرکت در اومدم و رفتم خدمت. بعد از خدمت دانشگاه قبول شدم و ادامه تحصیل دادم. در همین بین به وب گرایش پیدا کردم. می تونم بگم از سال 86 به صورت نیمه حرفه ای یک آزاد کار شدم.
راستش خیلی راضیم. جز یک مورد که دوست عزیز آقای آواژه اشاره کردن بهش و اون هم ذهنیت خانواده و بیکاری این حرفا.
از سال 88 یک دفتر کوچیک برپا کردم و تقریبا مشکلم حل شد. اما در مورد ریسک هایی که بیان شده من تجربیات خودم رو بیان میکنم.
۱- آیا با کار پروژهای میتوانم همینقدر پولی که الان به صورت ماهانه در میآورم، در آورم؟
من در سالهای 87 الی اواخر 89 میانگین ماهانه درآمدم بالای 1.5 میلیون تومان بود. در صورتی که با مدرک فوق دیپلم و در همدان عمرا می تونستم همچین درامدی رو به صورت کارمندی در بیارم.
از تاریخ فوق به دلیل آینده نگری و برنامه ریزی که داشتم روند کارم رو تغییر دادم و آنچنان سفارشی نگرفتم. چون در حال ایجاد یک cmfهست . که بعد از این انجام پروژه ها سرعت بالای پیدا کنه.
۲- آیا توانایی لازم در پوشش دادن صفر تا صد پروژه را دارم؟
تا به اینجا سعی کردم همیشه در تمامی موارد بهترین باشم. اما هیچ کسی نمی تونه 100% تمام پروژه رو هندل کنه. من اومدم چند آزاد کار دیگه که تخصص در زمینه های خاص داشتن پیدا کردم و باهشون وارد همکاری شدم. به طوری که تمامی طراحی ui رو کسی دیگه انجام میده و من پیاده سازی میکنم. و اون ها هم همینطور سفارش های خاص که نیاز به کد نویسی داره رو به من می سپارند.
نکته قابل توجه اینه هست که نباید آزاد کار رو یک به بک فرد مطلق نسبت داد. آزاد کار تیمی هم هست.
۳- آیا برآورد هزینه و زمان پروژه را به درستی انجام میدهم؟
این مورد فکر می کنم در بین آزاد کار و شرکت یکسان باشه. البته در پروژه های متوسط به بالا. زمان و هزینه هر چقدر هم بر اساس اصول مهندسی نرم افزار براورد بشه دقیق و قابل اطمینان نیست. بلکه اینجا تجربه و سابقه هست که خیلی می تونه کمک کنه.
4- چه تضميني وجود دارد که هميشه پروژه با همين شرايطي که الان وجود دارد، براي هميشه وجود داشته باشد.
یک آزاد کار اگر اصولی و برنامه ریزی شده کار کنه و به آینده خودش توجه داشته باشه. می تونه کارش رو تضمین کنه.
اولا باید اصولی پروژه ها رو جلو ببره به طوری که به کیفیت پروژه های شرکتی برسه
دوم با کارهای کوچیک شروع کنه و به مرور پروژه های بزرگتر قبول کنه. همیشه تو یک نقطه در جا نزنه.
تبلیغات خوبی داشته باشه. فرضا یکسری کلاس های مختلف ایجاد و منتشر کنه. پروژه های رایگان برای موارد خاص مثل همایش ها و …. انجام بده. تا هم نمونه کار داشته باشه. هم خودش رو تبلیغ کنه.
با شرکت های مختلف رزومه ارسال کنه و ولی بگه فقط می تونه به صورت راه دور کار کنه.یا زیاد نمی تونه تو محط شرکتی کار کنه.
و خیلی موارد دیگر که باعث کسب اعتبار میشه.
البته باید خوش قول باشه. موبایل همش خاموش نباشه و …
5-ريسک چهارم (مربوط به آقايان)، در مورد به زندگي در طول روز با همسر (و يا حتي پدر و مادر) در خانه است.
این یکی خیلی فاجعست آقا :)) : خودم به شخصه الان نگران این موضوع هستم. تو این چند سال روز و شب کنتور نداره. یکبار نگاه می کنم به ساعت می بینیم 2 شب شده. تا برسی خونه 45 دقیقه طول می کشه. خوشبختانه هنوز مجردم. اما مشکلی که دیر یا زود باهاش مواجه مییشم و باید ساعات زندگیم رو تنظیم کنم.
6- آیا به مطالبات خودش دست پیدا میکنه؟
این یکی از ریسک های آزاد کار ها هست. اغلب پروژه ها چون به صورت راه دور هست. قرار داد بستن یا پیمانکار سخته . درکل کار بیهوده ای هست. با اوضاع احوال دادگستری ایران دو برابر باید هزینه کنی وقت بزاری تا بخوای به مطالباتت برسی.
البته هر یک از این موارد یک راهکار داره. میشه اسمش رو گذاشت مدیریت بحران.
به نظر من نقاط مثبت آزاد کاری بیشتر از کارمندی در شرکت هست.که خودش یک بحث جدایی داره.
توضیحات مفصل و خیلی مفیدی بود. خیلی ممنون.
" به خصوص به دليل نبودن تمام وقت با همسر گرامي!!"بهتره روی این جمله تاکید بیشتری بشه.
ببین چه دل پری دارم که بعد از یکسال بحث رو ادامه دادم.