قبول کنیم که اگر شبکه اجتماعی درست و حسابی در داخل کشور وجود داشت، اگر انواع و اقسام محدودیتهای غیر فنی و فنی در آن نمیبود، مردم اقبال بیشتری به آنها نشان میدادند. اگر کسی خیلی طرفدار این قضیه است باید راه را باز کند برای گسترش این طور شبکههای داخلی. قبل از این که فیسبوک بسته شود اول باید معادل داخلی اش تقویت شود. سرویس دهنده داخلی وبلاگ یادتان هست؟ بلاگفا؟ هنوز هم که هنوزه اجازه نمیده که کاربرانش از فایلهایشان backup بگیرند. اگر شبکه اجتماعی داخلی فردا پس فردا از ما کپی کارت ملی خواست و هزار جور اطلاعات حساس دیگر؟ چه باید کرد؟ اصلا اگر فیس بوک نبود کسی اجازه رشد شبکه های اجتماعی داخلی را می داد؟ اگر گسترش blogger و wordpress نبود، امثال بلاگفا به وجود میآمدند و به فکر رقابت میافتادند؟ اصلا مسئولین اجازه فعالیت به بلاگفا و پرشین بلاگ میدادند؟
اگر سرویس دهنده داخلی شروع کرد به بامبول در آوردن کردند که آقا ما فقط ایمیلهای دات آی آر قبول میکنیم چه؟ میلیونها نفر بر کیفیت و امنیت فیس بوک در سراسر جهان ناظرند و حق انتخاب دارند که از آن استفاده کنند یا نکنند. اما اگر ما در داخل محدود باشیم به یک فیسبوک دولتی چه کسی میتواند بگوید بالای چشمت ابروست. چند نفر امنیت آن را تضمین میکنند؟
عموم مردم هم خیلی دوست دارند در داخل خودکفا باشند و همه چیزشان را روی فیس بوک نریزند. ولی خودکفا بودن باید خودجوش باشد. باید فیس بوک های ایرانی خودشان رشد کنند و کاربر بپذیرند نه این که دولت کاربران را مجبور به عضویت در آنها کنند. تجربه ایمیل ملی، اینترنت ملی، سیستم عامل ملی و… بس نبود؟ حالا نوبت فیس بوک ملی است؟
اصلا شبکه اجتماعی داخلی چقدر طول میکشد که به امکانات فیس بوک برسد. فکر میکنید فیس بوک یک سایت چند کاربره با تعدادی کارمند بی حال و حوصله است؟ ارسال میلیونها notification در شبانه روز، نگهداری و مدیریت حجم غیر قابل باور اطلاعات روی سرورها، face detection، سرعت بالا و هزاران امکانات دیگر فیسبوک و امثالهم را فکر میکنید چیز کمی است؟
اگر فیس بوک داخلی فردا پس فردا در ازای هر درخواست دوستی تقاضای مشاهده شناسنامه طرفین برای اثبات خواهر برادری یا همسری کرد خنده دار نخواهد بود؟
ورای این صحبتها هم مسئولین و هم کاربران باید در نظر بگیرند که فیسبوک یک ابزار تماماً خوب یا تماماً بد نیست. باید برای استفاده از آن آداب را دانست. نباید بی مهابا هر چه عکس و نوشته داریم در آن منتشر کنیم. از طرفی نباید بی حساب و کتاب به یک باره کل موجودیت آن را زیر سوال برده و همه بخشهای آن را از دسترس خارج کند.
راجع به فیسبوک و به طور کلی شبکههای اجتماعی و به طور کلیتر اینترنت نکات و موارد بسیار زیادتری وجود دارد. ای کاش وبلاگها، مجلات، مدارس و دانشگاهها، روزنامهها و حتی صدا و سیما بدون داشتن تعصب و نگاه جانبدارانه، ماهیت شبکههای اجتماعی و مزایا و معایب آنها و نحوه صحیح استفاده از آنها را مورد بحث قرار میدادند. مطمئناً اینترنت و فیسبوک جدا از معایبی که میتوانند داشته باشند مزایای بسیار خوبی هم دارند که حیف است از آنها چشم پوشی کنیم.