همان طور که در دنیای مواد غذایی به جز معدودی برند مطرح، برند درست و حسابی نداریم و هر بار که به یک فروشگاه می رویم تعداد زیادی برند نا آشنا می بینیم، در دنیای IT و شرکت های نرم افزاری هم به جز تعدادی استثنا، برند معروف و جا افتاده نداریم. به سایت های کاریابی مثل ایران تلنت و جابینجا و بدتر از اون نیازمندی های همشهری نگاهی بیندازید تا ببینید چقدر شرکت وجود دارد که تا قبل از این اسمش را هم نشنیده بودید.
جالب این که اکثر این شرکت ها خود را Market Leader در حوزه خودشان می دانند و خیلی از آنها نزدیک به پانزده سال یا حتی بیشتر سابقه فعالیت دارند. عده ای از این شرکت ها مستقل هستند ولی عده ای دیگر از آنها عملا زیر مجموعه های شرکت های بزرگتری هستند که مدام در حال زایش و spin-off و تغییرات مکرر هستند. شرکت هایی که در اثر قهر و آشتی سهامداران و مدیران ارشد به وجود می آیند و از بین می روند. و همینجاست که واژه «هولدینگ» محبوب می شود و هر چند تا شرکت بدون آن که ارتباط حقوقی واضحی با هم داشته باشند یک اسم مشترک برای خود انتخاب می کنند تا هم مشتری را از دست ندهند و هم این که رویای زیباتری برای کارمندانش بسازند. رویای کار در یک شرکت بزرگ و معتبر.
هستند شرکت هایی که تحت یک نام واحد، یک ساختمان را اشغال کرده اند و هر طبقه و حتی هر اتاق آن یک شرکت حقوقی مجزا است. قراردادهای مشتری به اسم شرکت «الف» صادر می شود، قرارداد نیروی فنی با شرکت «ب» بسته می شود، باقی نیروها با شرکت «جیم» سر و کار دارند، لیست بیمه به نام شرکت «دال» رد می شود و قس علی هذا. جالب این که بعضی از این زیر شرکت ها در تهران ثبت شده اند و بعضی ها در کیش!
من یک بار به یک شرکت کوچک (کمتر از 20 کارمند) مراجعه کردم و دیدم که داخل شرکت دو سه تا شرکت دیگر با اسامی خیلی شبیه به اسم شرکت اصلی ثبت شده و یک سری کارها را با آن شرکت های کوچک تر انجام می دهند. نفهمیدم این موضوع به خاطر مسایل مالیاتی بود یا به خاطر حفظ برند شرکت اصلی در صورتی که یک قراردادی بدنامی به بار آورد یا با خاطر محدودیت های قانونی در قراردادهای پیمانکاری که اجازه نمی داد کل پروژه توسط یک شرکت واحد انجام شود.
به نظر می آید که داشتن تعدادی شرکت رزرو (شرکت ثبت شده در اداره ثبت شرکت ها) برای حتی شرکت های کوچک هم امری رایج است.
نمی دانم چرا این موضوعات در شرکت های IT اینقدر رایج است، شاید به خاطر این که سرمایه اصلی نیروی انسانی است و شرکت های کوچک اکثرا مستاجر. در نتیجه چیزی برای از دست دادن ندارند. شاید هم به علت تغییر مداوم تکنولوژی. شاید هم به خاطر تغییر دولت ها و قطع شدن رابطه ها و رانت ها. نمی دانم این موضوع در کشورهای با اقتصاد خصوصی و قوی هم صادق است یا نه.
Comments
Pingback: دیداری با مرد در تاریکی – وبلاگ مسلم