۱- قوانین اسکرام برای غربیهای منظم نوشته شده نه کشورهایی مثل ما. در نتیجه نمیتوان از مثلاً افرادی مثل Product Owner انتظار داشت همیشه فهرست PBIهایش را به طور کامل و منظم به همراه داشته باشد.
۲- Self Organized بود تیم در اسکرام خیلی مورد توجه قرار گرفته ولی عموماً ایرانیها عادت دارند یک نفر همیشه کارهایشان را به آنها یادآوری کرده و یک نفر دیگر انجام آن کارها را مدام چک کند. ضعف این خصیصه در افراد برنامهنویس خیلی از کیفیت کار در اسکرام کم میکند.
۳- روی برنامه و اصول پیش رفتن در نظر خیلی افراد یک کار لوکس (قرتیبازی) به نظر میرسد. مثلاً شکستن یک PBI به چند Task و یادداشت آن در Task Board یکی از آن کارهاست.
۴- به طور کلی نوسان کاری و عوض شدن مداوم اولویتها در زندگی ما خیلی زیاد است. در اسکرام گفته شده وقتی یک اسپرینت شروع شد دیگر نمیتوان Backlogهای موجود در آن را عوض یا حذف کرد یا تغییر اولویت داد. اما وفاداری ماها به این طور قوانین خیلی سخت است. مثلا خیلی زیادی پیش میآید چند روز بعد از شروع اسپرینت، مشتری یا مدیریت از تیم بخواهد فلان Backlog را کنار گذاشته و به جای آن به یک موضوع جدید بپردازد.
۵- ایرانیها به طور کلی عاشق Customize کردن هستند. مثلاً دوست دارند موتور پیکان را روی بدنه پژو بگذارند و به اسم پژو آر-دی به بازارا بفرستند. یا این که مدام در فکر بومیسازی علوم و فناوری خارجی بپردازند. متاسفانه اسکرام هم از این قاعده سرطانی مستثنی نیست و افراد عاشق دستکاری قوانین آن هستند. مثلا در اسکرام گفته شده طول اسپرینتها باید یکسان باشد ولی ما هم اسپرینتهای یک هفتهای داشتیم و هم اسپرینتهای دو هفتهای.
۶- …
توجه: اگر کسی از همکاران شرکتی بنده این متن را میخواند یا کسانی این متن را میخوانند که فکر میکنند در تیم آنها چنین مشکلاتی به وجود نخواهد آمد متوجه باشند که بیشتر این مشکلات از نحوه کار تیمی ما ایرانیها و خصوصیات اجتماعی/فرهنگی ما سرچشمه میگیرد و چندان ربطی به این شرکت و آن شرکت ندارد.
دیدگاهها
سلام، وقت به خیر
من با کلیات مطلب شما کاملا موافقم. اولین تجربه از به کارگیری متدولوژی جدید قطعا با مشکلات فراوانی همراه است.
عدم درک کامل مفهوم متدولوژی جدید یا عدم اعتقاد به جزئیات اجرایی آن از سوی تمامی اعضای تیم و مشکلات عدم تمرکز و یکپارچگی نیازمندی ها در شروع پروژه و به خصوص تغییر اولویت ها و بسیاری موارد دیگر موانعی جدی در موفقیت پروژه با این متدولوژی هستند.
با این حال به نظر من کم کم اهمیت روشهای جزئی این روش برای اعضای تیم آشکار می شود.
استفاده از تجربه های قبلی قطعا می تواند تاثیر به سزایی در موفقیت پروژه های بعدی داشته باشد.
تا استقرار کامل و به کارگیری دقیق متدولوژی جدید زمان بیشتری نیاز هست.
با سپاس
ملایی