۱- شهرت و اعتبار: خوب یک سری از شرکتها به خاطر اعتباری که دارند مدام پروژه جذب میکنند. البته متاسفانه بازار نرمافزار ما آنقدر عجیب و غریب است که طرف مثلاً در نصب شبکه و خدمات سختافزاری شهرت دارد ولی به واسطه همین شهرت پروژههای نرمافزاری بزرگ جذب میکند. یا مثلاً طرف گردش مالی خوبی دارد، در فلان حوزه نرمافزار مثل نرمافزارهای مالی هم شهرت دارد ولی یک دفعهای پروژههای نرمافزار مخابراتی گیرش میآید. ظاهراً شهرت یا همان اسم در کردن در کشور ما قدرت زیادی دارد.
۲- مشتری بیدردسر: یک سری شرکتهای کوچک وجود دارند که در حد خودشان بد عمل نمیکنند ولی چندان شهرتی هم ندارند. اما همین شرکتها با وجودی که توانایی زیادی ندارند به یک باره صاحب پروژههای خوبی میشوند و صد البته که آن پروژهها را هم نمیتوانند به خوبی انجام دهند. آیا وجود روابط آنها را به اینجا میرساند؟ آیا مشتری آنقدر بی حس و حال است که نرفته و از چهار تا شرکت دیگر استعلام بگیرد؟ آیا مشتری صرفاً گول آدرس شرکت را خورده است؟
۳- قدیمی کار: شرکتهایی هم هستند که نه شهرت دارند (داشتهاند)، نه گروه بازاریاب درست و حسابی، نه لینک و نه حتی یک تیم تولید درست و حسابی. اما باز هم صاحب یک category در بازار نرمافزار هستند و پروژههای از آن دست فقط به آنها سپرده میشود. درست است که وقتی آنها شروع به فعالیت در آن حوزه خاص کردهاند هیچ رقیبی نداشته و نرمافزار نصفه نیمه خود را همه جا فروختهاند، اما آیا هیچ شرکت دیگری وجود ندارد که بتواند محصول قابل رقابتی با آنها بسازد؟ آیا بازار نرمافزار اینرسی دارد و وقتی به یکی عادت کرد از آن دل نمیکند حتی اگر رقیب امکانات خیلی خیلی بهتری داشته باشد؟
۴- رابطه: یک سری شرکتها هم وجود دارند که اصلاً از روز اول شرکت نبودهاند ولی پروژههای بسیار نان و آب داری پیدا میکنند. این طور شرکتها معمولاً صاحبان با نفوذی دارند که بدون داشتن تیم تولید خوب، تبلیغات، بازاریابی خوب، شهرت، شانس و حتی سابقه کار، پروژههای خیلی خوبی را جذب میکنند. میتوان گفت این طور شرکتها از رابطههای بسیار بسیار خوبی بهره میبرند. ولی آیا دیگر شرکتها و تیمها آدم نیستند؟
واقعاً چطور میتوان از این بازار و در این سیستم پروژه گرفت؟ آیا قوانین نانوشته ولی مشخصی دارد که ما بلد نیستیم؟ آیا مشکل از مشتریهاست که با چشم بسته انتخاب میکنند؟ آیا…؟
Comments
رابطه + شانس + قدرت – کارایی = بیل گیتس ایران شدن استاد
شما مشکلتون اینه که مثل ما بند پ رو ندارید.
تبصره های بند پ : پول – پارتی – پورویی
راجع به حالتهای مذکور می تواند ارتباط ویژه ای وجود دارد به طوری که شرکت های قدیمی معمولا شهرت بیشتری در آن سازمان دارند ، این شرکت ها معمولا ارتباطات بهتری با سازمان ها دارند و پروژه ها معمولا به اولین اسمی که به ذهن فرد انتخاب کننده می رسد.
یک دلیل دیگر هم نا آشنایی و عدم اطلاع سازمان ها از نرم افزارها و شرکت ها فعال موجود و تکنولوژیهایی که به سازمانشان کمک بیشتری می کند می باشد.
با سپاس
نمیدانم چرا DISQUS فیلتر شده است ؟
حرف دل ما رو زدید…
به شخصه اعتقادی به شانس ندارم
میشه بند «پ» رو از شما قرض گرفت یا اجاره کرد؟
دوست عزیز به نظر من مشکل اصلی سفارش دهنده ها هستند. ایشان یا سواد و آگاهی کافی ندارند. یا به دنبال شرکتی هستند که از قــــــِـــبـــَـــل سفارش دادن به آنها چیزی گیر خودشان بیاید. در کشوری که هنوز کیفیت مد نظر نیست و همه به دنبال کمیت هستند و در پاسخ به کسانی که به دنبال کیفیت هستند می گویند شما ارمان گرایی می کنید و سمبل کاری بهتر است، وضع بهتر از این نیست.
ولی به هر حال در همه ی بازارها کم کم همه در حال فهم این موضوع هستند. و تبلیغات و دادن پوان های مثبت بهترین روشی است که می توانید خودتان را معرفی کنید.
قبول دارم که بخش زیادی از مشکل مربوط به سفارش دهندههاست. اما چطور میتوان به آنها آگاهی داد؟ فقط تبلیغات؟
به نظر من خیر!
تبلیغات شاید در فروش تا حدی موثر باشد ولی دردی دوا نمی کند ، بلکه باید ریشه ای تر برروی این مقوله کار شود ، وقتی در سازمانی یک گروه متوجه نمی شود که برنامه اکسل 2007 را نمی توان در دو هفته یک نفره نوشت و کلی تعریف و تمجید می کنند که چه برنامه خوبی نوشته اید! ، اوضاع خوب نیست یعنی قناری جای عقاب فروش می رود …دانش استفاده از برنامه های کاربردی به طور وخیمی پایین است ، حتی مهندسین ما اطلاعات درست و کاملی ندارند ، به عقیده من باید از همان اوایل دوران آموزش ابتدایی کاربری ها و کاربرد های درست برنامه ها و علوم مرتبط آموزش داده شود و تجربه لازم حاصل گردد تا اینفدر آشفته بازار حاصل نگردد.ما در حال حاضر فقط می توانیم اطلاع رسانی کنیم .
یکی از دوستانی که خارج از کشور زندگی می کرد میگفت اینجا هم همین بساط هست، پارتی بازی، لابی بازی و استفاده از نفوذ و رابطه در گرفتن پروژه ها تاثیر داره و فقط بحث ایران نیست، خاصیت بازار نرم افزار همینه ، مشتری کم اطلاع ، پیمانکار ناتوان ، بازار مبتنی بر ظاهر و ارتباطات غیر فنی.