خواندن کتاب‌های کامپیوتری

من به عنوان یک برنامه‌نویس بیشتر وقت‌ها حس می‌کنم اطلاعاتم راجع به یک موضوع خاص کافی نیست. به همین دلیل سعی می‌کنم این فقدان دانش را با خواندن یکی دو تا کتاب در آن زمینه جبران کنم. با فرض این که چند کتاب مناسب برای آن موضوع پیدا کرده‌ام، باز هم دو مشکل وجود دارد اول آن که تقریباً هیچ وقت زمان کافی برای خواندن یک کتاب وجود ندارد و دوم آن که مسلماً خواندن همه‌ی بخش‌های یک کتاب ضروری نیست. بنابراین همیشه باید به دنبال راهی باشم که یک کتاب را به صورت موثرتر و در زمان کمتری مطالعه کرده و به چیزی که لازم دارم برسم. پیدا کردن یک فرمول کلی برای درک این نکته که آیا خواندن فلان کتاب مفید است یا نه، یا این که چطور یک کتاب را بخوانم یا کدام بخش‌ها را نخوانم که استفاده مفیدتری از وقتم کرده باشم کار خیلی سختی است. ولی با این وجود تا اینجای کار به این نتیجه رسیده‌ام که می‌توان کتاب‌های کامپیوتری/برنامه‌نویسی را به چند دسته کلی تقسیم کرده و برای هر دسته روش خاصی را به کار برد. دسته‌بندی من شامل ۴ دسته است.

دسته اول: ابزارها
شامل کتاب‌هایی که برای آشنایی و یادگیری ابزار خاصی نوشته شده‌اند. مثل:

دسته دوم: فناوری‌ها
شامل کتاب‌هایی که استفاده از فناوری خاصی را آموزش می‌دهند. مثل:

دسته سوم: زبان/مفهوم
کتاب‌هایی که زبان‌های برنامه‌نویسی را آموزش می‌دهند، راجع به یک استاندارد صحبت می‌کنند یا مباحث آکادمیک مثل طراحی الگوریتم، لایه‌های شبکه، سیستم عامل و… را مورد بحث قرار می‌دهند. مثل:

دسته چهارم: برنامه‌نویسی
کتاب‌هایی که راجع به خود برنامه‌نویسی هستند. این طور کتاب‌ها فرض می‌کنند شما آشنایی لازم با ابزارها، فناوری‌ها و زبان‌های مربوطه را دارید. آنها بدون توجه به Platform خاصی راجع به خود برنامه‌نویسی و تکنیک‌های مورد نیاز در برنامه‌نویسی و توسعه‌ی نرم‌افزار حرف می‌زنند. مثل:

کتاب‌های دسته اول (ابزارها) معمولاً جز کتاب‌هایی هستند که می‌شود بخش زیادی از آنها را بی‌خیال شد. آدم معمولاً بخش زیادی از مطالب این کتاب‌ها را از قبل بلد است و بخش دیگری را نیز صرفاً با کار کردن با آنها یا جستجو در اینترنت یاد می‌گیرد. البته مطالعه‌ی فهرست مطالب آن و به خاطر سپردن آنها کار خیلی بدی نیست. چون ممکن است در آینده به آنها نیاز شود.

کتاب‌های دسته دوم (فناوری‌ها) نسبت به کتاب‌های دسته‌ی قبل نیاز به مطالعه و دقت بیشتری دارند. اگر چه همیشه لازم نیست آدم همه‌ی سوراخ سنبه‌های یک فناوری را بلد باشد اما اقلاً باید بداند آن فناوری چه طور امکاناتی دارد و اقلاً به طور سر سری هم که شده یک بار مطالبی راجع را به آن خوانده باشد. کتاب‌های این دسته و دسته قبل همیشه نیاز به کمی تمرین دارند.

کتاب‌های دسته سوم (زبان‌ها/مفاهیم) کتاب‌هایی هستند که به نظر من بیشتر وقت‌ها لازم است یک دور کامل آنها را خواند. چون همیشه به یک دید کلی راجع به آن زبان/مفهوم نیاز هست. متاسفانه بیشتر کتاب‌های این دسته خیلی هم حجیم هستند و باید تک تک پاراگراف‌های آن را با تمرکز مطالعه کرد. شاید به همین خاطر است که آدم تا در دانشگاه است و وقت دارد باید مفاهیم و کتاب‌های اصلی را مطالعه کرده و کاملاً فهمیده باشد.

کتاب‌های دسته چهارم (برنامه‌نویسی) از جمله آن چیزهایی هستند که در ایران چه در محیط‌های دانشگاهی و چه در بازار کار و شرکت‌ها خیلی کم به آنها توجه می‌شود. این کتاب‌ها معمولاً حاصل تجربه چندین ساله نویسندگان آنها هستند. نویسندگانی که خود این تجربه را از کار عملی و برنامه‌نویسی در پروژه‌ها و شرکت‌های نرم‌افزاری مختلف به دست آورده‌اند. هر چند که خود من هم تا حالا خیلی از کتاب‌های این دسته استفاده نکرده‌ام اما به نظر می‌رسد ارزش چند بار خواندن و نگهداری در قفسه کتاب‌ها را داشته باشند.

Comments

  1. ناشناس

    نظر من اینه که یه برنامه نویس باید روی یک زبان برنامه نویسی تسلط کافی داشته باشه و باقی همه بهانست .دراین سوی آبها هنوز دنبال برنامه نویس می گردند که بتونه با کبل برنامه بنویسه.یه زبان برنامه نویسی رو بلد باش,یک شغلی داشته باش,بقیه ساعتهاتو دیگه پشت کامپیوتر نگذرون. موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *